نماد شناسی خورشید در هنر ایران باستان
نخست
در فرهنگ ادوار باستان، فقدان محدوده و سیطره زبان، خوانش متفاوت و نارسایی واژه ها در انتقال پیام و مقاصد، منجر به پدیدآمدن نمادها شد و به عنوان گویاترین وسیلة بیان ذهنیاتبشر به کار گرفته شد. نماد شناسی از کهن ترین و اصولیترین ابزار بیان مفاهیم است که اکثر جوامع و تمدن های کهن به شیوه های مختلفی از آن سود جسته اند. بررسی نماد ها توان و سواد شناخت فرهنگ و اعتقاد اقوام را فراهم میسازد.نگرش انسان باستان به طبیعت اطراف خود، منجر به تقدّس برخی اشیاء از جمله اجرام آسمانی همچون خورشید، ماه و ستاره شده است. با بر اندازی بر آثار هنر ایران، میتوان به شناسایی و رویت عناصری رسید که نشان دهنده نگرش انسان آن زمان بوده است. خورشید در اندیشه اساطیری ایرانیانباستان جایگاه ویژه ای داشته است. خورشید به عنوان یکیاز مهم ترین عناصر طبیعت، یکی از تاثیر گذارترین پدیدهها در زندگی آدمیان بوده و همین امر سبب شده در تمدن های مختلف، اساطیر و خدایان متعددی را برای آن در نظر بگیرند. این تعدد خدایان در غالب تمثیل و نماد شناسانده میشدند. خورشید از آن حیث که یکی از نماد های ایزد مهر بوده است و از آنجا که به سبب تاثیر در فرآیند کشاورزی مورد تحسین بوه است، در صور تزیینی هنر ایران باستان رفیع است.در مقاله پیش رو پس ز رایه تعریفی در باب نماد در ایران باستان، به بررسی نقش نمادین عنصر خورشید در هنر و نمود های هنری ایران باستان نیز، پرداخته میشود.
نماد چیست؟
نماد نشانه ای است که معرف یک نشانگر یک اندیشه، شیء،مفهوم، چگونگی و جزیت آن است. نماد میتواند یک شی طبیعی باسد یا دلالت، اشاره یا پیوندی باشد به عنصری دیگر. در واقع میتوان این طور بیان کرد نماد علامتی است که محتوای معنایی آن فراتر از تاثیر و برداشت آنی آن است.
با کمک نماد ها میتوان به صور ذهنی و مفهومی ، تصویر افزود به عبارت دیگر نماد نشانه و علامتی است به کار که در عینچندمعنایی و ابهام،دارای مفهوم است. بهترین و درست ترین توصیفی که از هرحقیقت غیر قابل رویت و درک، روشن میشود، نماد گفته میشود.
نمادپردازی جزء قدیمی ترین روشهای بیان مفاهیم است، به طوری که انسان بدوی غایت و هدف خود را از این طریق ترفیع بخشده و توانسته در امر ارتباط، موفق عمل کند.
انسان به شیوه نمادپردازانه بهتر توانسته مفاهیمی را نمودار سازد که به روش های دیگر قابل بیان و توصیف نبوده اند. نماد ،بن مایه و تنها وسیله بیان چیزی است که به طریقدیگر قابل ذکر و بیان نیست.
نماد در هنر های تجسمی
نمادها و نشانه ها، محصولات هنرهای تجسمی هستند. در هنرهای تجسمی ، نماد از طریق تبدیل مشخصات درونی به عامیلت های بصری، نظیر رنگ و طرح و .. است. نماد میتواند از طریق حالت و تعرفی هنری به اجسام ببخشد. در هنر به خاطر مفاهیم متعددی که نماد در خود پنهان دارد، دستیابی به معنی دقیقو مشترک آن ممکن نیست.
با ساده و كوچك شدن عناصر ئ تعایف در غالب نمادها و علايم،زبان تصوير قادر بود با نظامي ساده هر چيزي را توصيف كند. به كمك نمادهاي تصويري متنوع و شكل ساده و همهفهم آنها، پيام به سرعت منتقل ميشود. در مواردي كه توصيف كلامي يك انديشه دشوار به نظر ميرسد، يك نماد ساده و گويا ميتواند جايگزين آن شود.
هر جزء از اطلاعات تصوير كه دیده و درك ميشود، به يك نمادتبديل ميشود. و هنگام بازيابي اين نمادها ، عمل يادآوري صورت ميگيرد.در هنر های تجسمی ، نماد ها، از يك سو به خاطر سرعت انتقال پيام و از سوي ديگر به دليل وسعت و قدرت تأثيرگذاري مهم شناخته شدند.
استفاده از نماد تصويري درست، در كنار رنگ مناسب براي القاي مفهوم در كوتاهترين زمان، ميتواند علاوه بر زيبايي بخشيدن ، به ماندگاري و وضوح مفهوم کمک کند. نماد ها راهنمایانی هستند که اشیاء را نشان می دهند و همزمان از اشیای نامیده شده، تصویری را ایجاد می کنند.
تفاوت میان نماد و اسطوره
اسطوره در لغت با واژه ی " Historia" به معنی روایت و تاریخ" هم ریشه است. اسطوره عبارت است از ، روایت یا جلوه اینمادین درباره موجودات فوق طبیعی. بيان و معرفی اسطوره ميتواند بهصورت نوشتاري باشد يا تصويری.نکته مهم درباره اسطوره ها این است که اساطیر یک داستان نیست بلکه روایتی قدسی و ارزشی است. اسطوره گاه در شمار معارف انسانهاي ابتدايي قرار میگیرد.
نخستین دلیل خلق شدن اسطوره ها، توضیح اتفاقات توضیح ناپذیر بود. معنای اسطوره محتمل بر تعبیرها و تفسیرهای مختلف و تمامی ناپذیر است.
اسطوره درباره اتفاقی است که در زمانی ازلی رخ داده و به گونه ای نمادین ،تخیلی و وهم انگیز می گوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد ،یا از میان خواهد رفت. بنابراین در مورد اتفاقات رویت نشده است. از این رو میتوان گفتتفاوت نماد و اسطوره در واقع شدن است. نماد ها برگرفته از عناصر و اتفاقات قابل مشاهده اند، مانند ماه ، آب و آتش و.. اما اسطوره ها تعبیر و بینشی از یک حماسه ، افسانه و عنصر غیر قابل رویت مثل ایزدان و نیروهای ماور الطبیعه است. اساطير هرقومی پيرامون آفرينش، ايزدان، انسان و طبيعت و پيوند ميان انسان و هستي است.باور انسان ها به اسطوره ها بعد ها زمینه پیدایش دین شد.
در ایران پیشینه اسطوره به هزاره پنج پیش از میلادمسیح می رسد. نخستین جلوه آن ایزدبانوی مادر است که پیکره اش در نقوش سیلک، در کنار نقش های نمادین، آب، مار، خورشید و ماه بر سفالینه های زیبای چندهزار ساله ایرانی یافت شده است.
همان گونه که بیان گردید نمادها و اسطوره ها ریشه در فرهنگ هر قوم و نژاد دارند. در ادامه در رابطه با نمادها و اسطوره هایایران باستان بررسی به عمل آمده است.
نماد شناسی خورشید
از زمانی که بشر به زندگی کشاورزی روی آورد و دریافت که نور و حرارت خورشید سبب باروری زمین و پرورش گیاهان و موجب گرم کردن و نیرو بخشیدن به انسان میشود، خورشیدرا به جای ماه برای پرستش برگزید .به این ترتیب افسانه هایمربوط به خورشید و ایزدان آن آغاز شد.
خورشید به عنوان یکی از مهم ترین عناصر طبیعت، یکیاز تاثیرگذارترین پدیده ها در زندگی آدمیان بوده و همین امر سبب شده در تمدن های مختلف، اساطیر و خدایانمتعددی را برای آن در نظر بگیرند، خدایانی که روشنی و حیات بخش اند.
بسیاری از این اساطیر در مقام قهرمانان و برخی دیگر نیزدر نقش سمبل دینی و اعتقادی ظاهر می شدند. هر یک از ایننماد ها می بایست به گونه ای ترسیم می شدند که به توانند بیان گر خصوصیات و صفات اسطوره مورد نظر باشند.
به طور کلي نمادهای خورشید در هنرعبارتند از: چرخ گردان، دیسک، دایره با نقطه مرکزی، دایره مشعشع، صلیبشکسته، پرتوهای مستقیم یا مواج که هم مظهر نور و هم مظهر گرمای خورشید است. هم چنین خورشید گاها به شکل میوه بر روی درخت حیات ترسیم میشده است.
هم چنین خورشید در آثار هنری برجا مانده به اشکال گوناگون نمایش داده شده است، به طوری که گاه به شکل ستاره چهار پر و گاه در شکل و شمایل انسان و یا گوی بالدار مجسم شده است.
در تمامی ادیان و اساطیری که خورشید نقش مهمی ایفا میکند شکل خورشید به تدریج به دایره تبدیل شده و به عنوان نماد خورشید در هنرهای دینی آنان مطرح گردیده. ایزدخورشید خدای حقیقت، عدالت و صحت محسوب می شدهاست. ایزد خورشید دشمن تاریکی، بیماری ها و اهریمنانی بود که از دیر باز نماد تاریکی بودند. خورشید درروایات پاسدار ستمدیدگان است.
کهن ترین سند نوشته ای که نام و تصویر این نماد بر آن حک شده است، مربوط به لوح گلینی است که متعلق به هزار و چهارصد سال پیش از میلاد است.
خورشید در محیط دایره
در بیشتر ادیان و اساطیر، که خورشید از منزلت برخوردار بوده است، تصویر خورشید در غالب دایره گنجانده و نشان داده میشود. دایره و خورشید همواره بر یکدیگر دلالت کرده اند و همراه هم بوده اند و به یکدیگر تبدیل شده اند. فرم دایره شکلیتمثیل شده ازکل جاودانی و برآیندی از نقطه ای متحرک و گذشت زمان بوده است. دایره از وحدت و تمامیت سخن میگوید.
نماد خورشید در ایران باستان
در میان اقوام کهن خورشید از جایگاه بسیار رفیعیبرخوردار بوده است .برای ایشان خورشید به سهن الهه ایبوده است که سرچشمه نور و حاصلخیزی به شمار می آمد .بخشی از اوستا به نام ( خورشید یشت ) به ستایشخورشید اختصاص یاقته بود و همچنین یکی از نمادهایایزد مهر نیز به شمار میرفته است.
خورشید ریشه در،آیین های باستان مردم ایران دارد، به ویژه آریایی هایی که از نواحی شمالی وارد ایران شدند و نیروهای طبیعی را می پرستیدند.
خورشید در ایران باستان در غالب نماد هایی شامل : تاجی که دارای شعاع، مشعل و تازیانه است و یا در غالب شمسه، هم راه با پرتوهای کوچک یا ترکیب شمسه با چشمه و ماهی و شیر نشان داده میشود.
نماد خورشید در دوران متمادی مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است .این نقش دارای مفاهیم نمادین فراوانی است .قبلاز اسلام ، خورشید نماد روزنه ای بوده است که نور الوهیت از طریق آن بر زمین جاری می شده است. قرص خورشید در نقش برجسته اهوار مزدا ( فروهر )در وسط دو بال که در امتداد یکدیگر هستند قرار گرفته است. این نشان بیانگر محافظت از آسما میباشد.
در تمدن بین النهرین، خورشید شکل یک ستاره چهارپر با چهار شعله یا پرتو است همچنین به عنوان نماد حرز و تعویذ( پناه بردن) به کار میرود.
در تمدن آشوری از خورشید به عنوان دادرس آسمان و زمینیاد شده است. در تمدن اشوری، خورشید به صورت انسانی تصویر شده است.
در تمدن بابلی، خورشید بر فراز زیگورات ها تصویر میشود.خورشید در تمدن بابل به صورت یک قرص بالدار است که توسط دو گاو نر حمل میشود.
خورشید در نماد های تلفیقی
در آثار هنری به جای مانده از ایران باستان موارد بسیاریوجود دارد که خورشید با عناصر دیگر ترکیب شده است. نقش شیر و خورشید در طول دوره های مختلف در فرهنگ ایرانمفاهیم مختلفی دارد .قدیمی ترین مفهوم نمادین نقش شیر وخورشید، مفهوم نجومی این نقش است که قدمت آن به هزاره چهارم قبل از میلاد بر می گردد. از منظر نجوم شناسی بهترین حالت هم جواری خورشید در جمعیت ستارگان که منجر به سعد میشود زمانی است که در برج اسد یا همان شیر قرار میگیرد، در این حالت آسایش، امنیت، خوش یمنی حاصل میشود.
نمونه تلفیق دیگر ، قرار گیری خورشید و سیمرغ است. خورشید و سیمرغ در کنار هم نمادی از خرد و مداوا بوده است.
نقش طاووس و خورشید که به (مرغ آفتاب ) و یاا درخت زندگینیز تعبیر میشود، نقش مهمی را در هنر ایران به خود اختصاص داده است. نقش طاووس نه تنها بعنوان نقشی نمادین در آرار هنری بکار گرفته شده است بلکه این پرنده در دوران باستان در آئین زرتشت به عنوان مرغی مقدس مورد توجه بوده است.
تلفیق خورشید با بال، بدون اغراق، یکی از زیباترین نقش هایی که می توان آن را در هنر هخامنشیان جست. نقشی که با ظهور امپراطوری هخامنشیان پدید و با افول ایشان افول نموده است .در بعضی از نگاره ها این نقش با تصویر انسانیدردرون آن آمده است و در برخی دیگر فقط به صورت قرص بالدار است.در حجاری های کاخ بیستون نمونه هایی از این نماد دیده میشود.
نقش خورشید بر سفالینه های ایران باستان
سفالینهها از جمله مهمترین آثاری هستند که از زندگی مردمان ایران باستان بر جا مانده است. از میان این نقوش آنچه بیشاز همه به چشم می خورد، نقش خورشید وچلیپا است، که به باور بسیاری از پژوهشگران ریشه در آیین ها و سنت هایباستانی و اساطیر کهن این سرزمین دارد.
باتوجه به تعدد نقشمایه خورشید در سفال های ایران باستان، می توان به این نتیجه رسید که ظهور این نقشمایه بر ظروف سفالی، تا حدودی جنبه آیینی داشته است.
تپه موسیان در شمال غرب شوش، سیلک کاشان، تپته حصار دامغان، تپه گیان نهاوند، تل در مرودشت ، شهر سوخته در سیستان، تپه یحیی و شهداد درکرمان، همه از مراکزی هستند که نقشمایه خورشید در آنها به کرات دیده میشود.
با مطالعه نماد خورشید بر سفالینه ها، میتوان پی برد نه تنها خورشید، بلکه تمام نقوش و نمادهای کهن دارای پیشینه ایآیینی و مرتبط با باورهای قومی می باشند که موجب بقاء، شکل گیری و تنوع فرمی و معنایی آن گردیده است و هماهنگیساختاری در مناطق مختلف ایران و همچنین دوره های مختلف تاریخی وجود دارد.
پایان
نمادها در ابتدا نشانه هایی در در راستای پاسخ گویی به نیاز و مقصد اقوامی بود که زبان و سواد مشترک و خوانا نداشتند. رفته رفته کاربری نماد ها به منظور ارائه مفاهیم غیر قابل رویت و ورا و فرای برداشت اولیه، ارتقا یافت. نماد های هیچ ملت و تمدنی را نمی توان از بافت و حیطه
تاریخی آن جدا کرد و برای شناخت این مهم داشتن اطلاعاتیدرباره تحولات فرهنگی و اعتقادی اقوام لازم است. نماد خورشید از جمله نشانه های کهن ایران باستان است که تا ایران اسلامی نیز، به درازا کشیده شده است. کاربرد گستردۀ این نماد در تمامی دوران ها و حکومت ها نشان دهندۀ اهمیت بسیاراین نماد است. این نماد ، به شکل الگوهای متفاوت و متنوعیظاهر شده است که دارای معانی مشترک و مشابهی بوده و وسیله ای برای نمایش تفکر دینی و اسطوره ای و نمادهایایزد هستند. در اسطوره ها ایزد خورشید مظهر نور، هستیبخش، حقیقت و عدالت، دشمن تاریکی و پاسدار ستمدیدگانو نیز دارای شخصیت جنگ آوری بوده است.
نماد خورشید بازتابي از نیروهاي طبیعي و فوق طبیعياست که تا مقام خدایي در بسیاري از تمدن هاي کهن بالا برد. به دلیل مفهوم طلسم گونۀ آن در محافظت از شر، به عنوان حرز و تعویذ نیز به کار برده می شد. این نماد در سایر تمدن ها و دوره ها تا به امروز همچنان از محبوبیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است.