چند سال پیش، زمانی که دانشجوی کارشناسی بودم، زندگیام پر بود از اضطرابها و دوندگیهای بیپایان. روزهایی که کلاسها و تکالیف دانشگاه، در کنار برنامهریزیهای مالی زندگی در شهری دیگر، انرژی و وقت زیادی ازم میگرفت. یکی از این روزها، قرار بود مقالهای برای یکی از مهمترین درسهایم تحویل بدهم. این مقاله نه تنها نمره پایان ترم من رو تعیین میکرد، بلکه تأثیر زیادی در آینده تحصیلی من داشت. همین موضوع باعث شده بود تمام روز در کتابخانه و پشت لپتاپم مشغول تایپ باشم، آنقدر که زمان روزها و ساعتها از دستم در رفت.
یک روز، ساعت از ظهر گذشته بود که یک اعلان از بانک دریافت کردم: «عدم پرداخت قسط ماهانه شما ثبت شده است.» انگار دنیا روی سرم خراب شد! اون قسط، بخشی از وام دانشجویی بود که برای تأمین شهریه و گذران زندگیم گرفته بودم که همانطور که مشخصه باید هر ماه سر وقت پرداخت میکردم. حالا فقط به جریمه احتمالی و تاثیرش روی حساب بانکیام فکر میکردم. برای چند دقیقه احساس فلج شدن داشتم؛ نه تمرکزم روی مقاله باقی مونده بود و نه راه حلی برای پرداخت سریع در اون لحظه به ذهنم میرسید.
سریع لپتاپم رو کنار گذاشتم و به سراغ اپلیکیشن بانکی رفتم. اینترنت ضعیف کتابخانه هم کمکی نمیکرد و مدام خطا میداد. بالاخره بعد از کلی تلاش موفق شدم قسط رو پرداخت کنم، ولی اون استرس که "نکنه جریمه شدم؟" یا "نکنه به ضامنم هم پیامک داده باشند"، تا آخر روز همراهم بود. مقاله رو با هر زحمتی بود به استاد تحویل دادم، ولی طعم تلخ اون اضطراب برای یه دانشجوی ۱۹ ساله، کل روزم رو خراب کرده بود.
حالا که به واسطه این مسابقه به اون روز فکر کردم، از خودم پرسیدم اگر توی ایران دایرکت دبیت داشتیم، همهچیز چقدر سادهتر میشد؟ پرداخت قسط بهصورت خودکار انجام میشد و من بدون کوچکترین نگرانی، تمرکزم رو روی نوشتن کار اصلیم میگذاشتم. انگار یک دست نامرئی پشتت باشه، کسی که همیشه به جای تو مسئولیت پرداختها رو به دوش میکشه و نمیذاره چیزی از قلم بیفته.
برای من، دایرکت دبیت مثل یک دستیار شخصیِ تمام عیار میمونه. البته نه این دستیار بلکه یک دستیار منظم و دقیق که همیشه به موقع و بیهیچ اشتباهی وظیفهاش رو انجام میده. شاید بگید اغراق میکنم، ولی واقعاً این سیستم شبیه یک همدم مطمئن عمل میکنه. کسی که در زندگی شلوغ امروز، بار سنگینی رو از دوشت برمیداره و بهت اجازه میده روی چیزهای مهمتری تمرکز کنی.
دایرکت دبیت رو تصور کنین. یه سیستم که قبضها و قسطهاتون رو قبل از رسیدن موعدشون پرداخت میکنه. نه استرسی، نه جریمهای، و نه نیاز به یادآوریهای مکرر. حتی اگر توی شلوغترین روزهات باشی، خیالت راحته که پرداختهات به موقع انجام میشه.
حالا سؤال اینجاست: اگر پرداخت مستقیم رو انتخاب کنین، زندگیتون چقدر سادهتر میشه؟
من که مطمئنم زندگی دانشجوییام با وجود این سیستم، از این رو به اون رو میشد. شاید شما هم تجربه مشابهی دارین؛ روزهایی که فراموش کردن یک قبض یا قسط، کل برنامهتون رو به هم ریخته. به نظر من، پرداخت مستقیم نه فقط یک ابزار مالی، بلکه یک سبک زندگیه. سبکی که بهت اجازه میده نفس راحتی بکشی و روی آیندهت تمرکز کنی.
اگر شما هم از اون روزهای سخت و فراموششده خاطرهای دارین، برامون بنویسین. شاید داستان شما، مثل داستان من، الهامبخش دیگران باشه!