بارها روی صندلی رو به روی این درخت نشستهام و حیرتزده تماشایش کردهام. نه هر فصل که هر ماه به رنگی میآید. تماشایش کنید. حالا در خرداد یک حجم سبز است اما هنوز رگههایی از گلهای زرد فروردینش و ریسههای قهوهای اسفندش روی چهرهاش باقی مانده است.
بارها وقتی بیهوده زندگی را جدی گرفتهام روی صندلی رو به رویش بیقرار نشستهام و گذر شوخ عمر را در رنگ رنگ شدنش دیدهام و آرام گرفتهام.
بارها اندوهگین رو به رویش نشستهام و تماشایش دلخوشم کرده و امیدوار به این که هیچ اگر نباشد این درخت سرجایش هست و تماشایش تمامی ندارد.
این درخت بینام -که نامش را نمیخواهم بدانم- در گوشه ذهن من همزمان با سرو ایرانی، درخت زندگیست.
#forest_park