نمیدانم قصه ماهان را خواندهاید یا نه. قصهای شگفت از نظامیست. ماهان جوانیست که شبی مست از جشن دوستان بیرون میآید و بعد از آن به هر که و هر چه اعتماد میکند جز فسون و فسانه چیزی نیستند. فرق تصور آن چه اتفاق میافتد با آن چه واقعا اتفاق میافتد درهای هولناک است.
گاهی میاندیشم که ما تجربهای ماهانی پشت سر گذاشتهایم و اگر شبیه به ماهان بودیم برای آینده تنها تخمین بدترین اتفاق را برای خود نگاه میداشتیم. اما امان از امید واهی و امان از خوشبینی بیمایه.