مدیر آمد در اتاق و گفت اگر صلاح دانستی برای هفتمیها و هشتمیها حرف بزن آرام شوند. استرس دارند. گفتم به خاطر اتفاقهای اخیر. گفت بله. صلاح ندانستم. نرفتم. وقتی که خودم نگرانم و نمیدانم بچهام را به مدرسه بفرستم یا نه چه طور دانشآموز را آرام کنم؟ وقتی بعد از سه ماه حتی یک روایت رسمی درباره دلیل ماجرا وجود ندارد، از چه لنگرگاهی برای آرامش حرف بزنم جز ماستمالی؟ و من نخواستم که ماستمال باشم و سرکلاس هفتمیها و هشتمیها نرفتم.