در سفری که به شهرستان کاشان داشتم، از نزدیک با برخی حالات قابلتأمل مواجه شدم. هنگامی که به نیاسر رفتیم و مسیر سربالایی را طی کردیم ناگاه به آبشاری رسیدیم زیبا. در همان لحظه با صحنه عجیبی روبهرو شدم که برای بسیاری از ما امروزه عادی شده اما یک لحظه نگاهی انتقادی به آن رفتار داشتم. در آن لحظه دیدم که همگی موبایل به دست دارند، از خودشان سلفی میگیرند و آن کسانی هم که این چنین نبودند داشتند با آبشار از دیگری عکس میگرفتند. گویا کل این جماعت این همه راه را کوفته بودند آمده بودند آنجا که از خودشان سلفی بگیرند!
پیشترها فراوان به چنین مناطق زیبای خدادادی رفته بودم و مواجهشدن با چنین صحنههایی، آن روزها سابقه نداشت. چند سالی میشود که قصه خیلی عوض شده است. به نظر من این واقعاجای تأسف دارد. گویی ما آداب مواجهه با زیبایی را فراموش کردهایم یا آن که اصلا آموزشی برای کسب چنین معرفتی ندیدهایم.آبشار محضر دارد. به آبشار که میرسی باید اندکی تأمل نمایی و به پای آن بنشینی و جوشوخروش آب را به تماشا بنشینی. آبشار با تو حرف میزند به شرطی که تو گوش باشی و گوش بودن سکوت میخواهد.گویی مردمکان آن روز فراموش کرده بودند که ما برای تماشا آمدهایم و برای درک لحظه. آب صدا دارد؛ صدایی که باید دید و جریانی که میبایست شنید.
من اینها را مینویسم و کاری ندارم که دیگر کار از کار گذشته است و این حرفها سالهاست فراموش شده. مینویسم بلکه یک نفر هم شده به پای محضر زیبایی درست بنشیند.همین حکم درباره آبانبارهای کاشان هم بود. اولا که در تمامی آنها را بسته بودند با قفل کتابی و میلههای سرتیز. درِ یکی دو تا از آنها هم که باز بود، باز جماعت میآمدند و هوس سلفی میکردند یا اگر دوربینشان توان عکس در تاریکی را نداشت، های و هو میکردند و از انعکاس صدایشان سرخوش میشد.آب انبار هم محضر دارد. حتی هنگامی که آب نباشد. میتوان آنجا در پایینترین نقطه آن نشست و نم را بو کشید و یا میتوان اندیشید که اجداد ما هزاران سال چگونه به جنگ عطش میرفتند. این که با چه زحمتی به سمت آب گام برمیداشتند و آنجا از سلوک پدرانمان میتوان عزیز بودن این هستیبخش هستیدهنده به هستی را چشید.
حالا دیگر همه چیز برای ما شوخی شده است. همه چیز هم شوخی بشود، باز یک چیز برای بیداری غافلان باقی میماند؛ مرگ؛ در یک کلمه؛ حرف آخر این بحث و گشاینده بحث بعد. مرگی که آدمهای امروزی از ذکر آن پرهیز و آن را پنهان میکنند. دیگر خبری از تشییعهای میان کوچههای روزگار نیست. اما اینجا در کاشان و در خیلی از شهرهای کوچک، هنگامی که یک نفر فوت میکند، عقب ماشین بلندگویی نصب میکنند و دوره میافتند در خیابانهای شهر که آی مردم دنیا، یک نفر از میان ما رفت. کسی با این اسم و آدرس که شبیه شما بود. باخبر باشید که دیشب مرگ همسایهتان شده است. خدا را شکر با مرگ که دیگر نمیتوان سلفی گرفت. مرگی که هر وقت خودش بخواهد با ما سلفی میگیرد.