زنی از تمامی دهههایم
کآتشفشانی خاموش در صدایم،
جهان را خواهد سوخت...
من با دههی پنجاه هویدا را هویدا کردم و به انقلاب برخاستم
چندی نگذشت که با دههی شصت به گور خوابیدم،
در دههی هفتاد، کودکی شدم بیخبر
و در دههی هشتاد باری به ناچار پیر گشتم...
زنی از تمام دهههایم که تاریخ نرینه نمیخواهدم، تاریخِ خون، به پیچکِ گیسوان من آشنا نیست! اکنون من مشروعیت آتشم، مشروعیت خشمِ در انقیاد تنام...