دلم میخواد راجب یکی از کلاه های گشادی که سر چند تا از اشناهامون رفته حرف بزنم.
پند این داستان این هست که برای اینکه سرت کلاه بره لازم نیست بی سواد و بی خبر از دنیا باشی.
یکی از دوستان ما ۳ سال پیش یه خونه ای رو تو یکی از منطقه های خوب شهر،پیش خرید کرد. این خونه یکی از واحد های یه ساختمان بزرگ بود. همون موقع که خونه رو پیش خرید کردن تقریبا خونه تکمیل بوده. مثلا ساختمون نما نداشته و خورده کاری هاش مونده بوده.
و به خریدار میگن شما حداکثر تا ۶ ماه خونه رو تحویل میگیری.
دوست ما بعد دو سال متوجه میشه که این خونه سال ۸۴ کلنگش زده شده و هنوزم که هنوزه دارن میسازنش.
ولی خب قرداد که داشته چیز معتبری بوده و طرف قرداد چون شرکت بوده،همچنان صبر میکنه تا بالاخره خونه گی ش بیاد.
۶ماه پیش شنیدیم ایشون برادرش رو هم آورده از یکی از این خونه ها پیش خرید کنه . به چه قیمتی؟۴۰۰ میلیون اونم تو یه منطقه خوب شهر.
واقعا وسوسه کننده ست،با خودت میگی قیمت آرزونش حتما واسه اینه که از ۸۴ دارن میسازن. با ۴۰۰ که نمیشه کار به درد بخوری کرد،بزار بدم به همین،بالاخره خونه دار هم میشم.
الان فهمیدن،هر کدوم از واحد های این خونه نزدیک ۱۵ بار فروخته شده. همه هم مدرک و قرداد و سند دارن که خونه مال خودشونه. اینا اصلا نمیدونن دقیقا برن یقه کیو بگیرن...
این آدما دارن هزینه باور به معجزه و شانس و طمع کردنو پس میدن.
کی میاد خونه چند میلیاردی رو ۴۰۰ بفروشه اخه.
ولی اگه بیان به من بگن یه میلیارد بده یه بنز جی کلاس مشکی برات میاریم،فکر نمیکنم بتونم ندم.