وقتی قلبم شاکی
دیگه مهم نی ارباب کیه شاه کیه
حق با کیه! آزادی بیباکیه
هر قطره خونی که میچکه آبِ پاکیه
ببین، راه شما معلوم، راه ماهم معلوم
اصلاََ خونِ شما حلال، خونِ ماها حروم
تو که اِرادهتو کُشتی واسه اِرادت
من جلو بزرگتر از توها مونده آبگَلوم تو گَلوم
تو دیاری که دروغگو دشمن خداست
کسی ام که حرف راست بزنه دشمن شماست
من دیدم هر گلوله یه گُلو لِه کرد
چون این چشما زبون مشترک ماست
وقتی چشم یه کشور خون و اشکه
یعنی چشمهی کشور ظلم و خشمه
راستی اینو میدونی که عقیدهی همین الانتم سلیقهی یکی دیگه بوده تو گذشته؟
همینت کم بود مصلحت اندیش
رو مردمتم کشیدی اسلحه سنگین
د اگه منطق داشتین که هر شهری نمیشد منطقه جنگی
من دیدم که شما دارین روی کُشتنو
و شمایی که نمیدونی از تو مُشکمو
همون داستان خیام و معصومه شیرازی
فقط خدا باید وا کنه مشتمو؟
همیشه میده بهت دوراهی درسو
منم اونیو رفتم که بگن کجایی پس تو؟
خودم برا خودم زدم طولانی دست
چون یه خدا هیچ موقع نمیگه یه خدایی هست
نگو دادنِ ادامه اعدامه مَرد
که منو کُشت هر خطِ این ترانه درد کشیدم
قدرت – خونسرد – سلاحِ گرم
سیاست – خونگرم – سلاحِ سرد
خمیر کردین چونههامونو
همین شماهایی که میخورین نون قانونو
بازم از ما میاین میگیرین خُردهاتونو؟
انگار که نمیبینین کُره هاتونو!
واسه بچه های ما میگین از شَهد گُل احکام
جلو آقازاده خودت میشه بچه گونه حرفات؟
بترس از نفرین مظلوم حتی اگه کافره
جملهی جدتونه ارباب
پُر بیننده ترینا تو سینه ماس
که همه آروزوهامونو بُردی زیرِ داس
جَدل حرفای زورتون و زور ماست
شمائه تا دندون مسلح و مائه بی لباس
بعد جلو ما میاین میگیرین خیزِ بر حق؟
کی پای عِرق ملی شده خیسِ عَرق؟
مائه لِه یا تو که کَتاتو میدی عقب؟
حاکمی که بازی نمیکنه فقط میده ورق!
ببین، حقیقت مثل آبِ روشنه
داری میزنی میکُشی میگی کار دشمنه
انگار نمیبینی رو همهی مُژِهها نَمه
همه ی خونه ها یکی توی قابشون کمه
که دیگه جوونای کشور بی وصیتنامهن
سینه ها سپره جلو سپرو آهن
بیشتر از اون درجه های روی دوشِت
توی این آسمون ستاره دارن
تا تُرش میکنی یه وَری میبُری
دعوا حلوا نی معلومه بزنی میخوری
برادرمو بزنی میزنمت برادر
که غیر اینم نبوده عباسِ علی
تو من نمینازه آسمون به کارماش
من واسه بَناش تو واسه مَعاش
چه من تورو بزنم چه تو منو برا توئه پاداش
حالا بگو مرغِ کی یه پا داشت؟
که رفیق تموم میشه این سربازیا
ببین فردا که بیاد توئم فریادیا
هم قیافه نبودیم هم قافیه میشیم
که مارو رعیت میبینن این درباریا
یا میشی یکی مثل من خوراکِ درداییا
یا با وعدهی ریال میشن حرفا ریا
بگو سَمت یا سِمت؟ حق یا حقوق؟
برو تو خودت و حفاریات
اگه روبروی منی که یه درسه دیگه
کاش میدونستیم آزادی چه مزهایه
من روحیهم قول داده نترسه دیگه
ببین چه باد و باده و چه لحظهایشه
ووووووووووف، میشه موی تن سیخ
دست به یقه شدیم و یه ریش سفید نیست
من از پا در نمیام تا از دست برم
این سِری بسوزه هم کباب هم سیخ؛ آخه
تا گفتیم گُشنه ایم
بادمجون کاشتین زیر چشمامون
با سیلی سرخ میکردین صورتامونو
میزدین به نشتیِ دلامون صابون
داری به نفع میگیری داور
داری به نفع میگیری داور
وَر میری با وَرِ باور
تا باروت داشته باشی برا فصل آخر
بگو کِی دیدی این ملت تو بَزمن؟
من تا جایی که یادمه تو رَزمن
قدیما بوی عشق میومد از تو سنگر
الان تو سنگریامون از تو سنگن
از آسیابا که افتاد آباتون
بشینین تعریف کنین از کاراتون
به کوچولوهاتون بگین که باباتون
کوچولوهارو میزده با باتون
بیدار شو دختر، بیدار شو نازخاتون
بیدار شو بخون آواز بامون
بیدار شو دختر اصیل برقص
آخه برای ما بوده ساز قانون
کجای تاریخ بوی تو نبود؟
که هیچ سلسلهای مثل موی تو نبود
من اینجام تا باد بپیچه لای گیسات
بیدار شو دختر که نخوابیده کُلِ ایران
های شمایی که شب تا صبح تو رکوعین
شما که مشغول مناجاتین تو کوهین
شما که نشسته دعا کردی ما بُدوئیم
درد مارو بیشتر میفهمید یه کُدئین
حرفاتون به اَبروم خم میاره
چه تو، چه اون، چه فرقی داره؟
که تو همدردی یا تو هم دردی؟
اینجاست که حتی شعرم کم میاره