من منتظر این واقعه یا همان بارداری بودم. مساله مربوط به تولد اولین بچه ما بود. و من آنچه می توانستم انجام دادم. تا برای چنین روزی آماده شوم. غذای مناسب می خوردم. از مصرف دارو خودداری می کردم. برنامه ورزشی مناسبی را دنبال می نمودم. شوهرم از این سعی و کوشش و اینکه چنین پیگیرانه و جدی دستورات و قوانین بارداری را دنبال می کنم متحیر بود.
بالاخره آن روز رسید. دکتر درآخرین ملاقات به من گفت باید شوهرم را خبر کنم. و همان شب برای رفتن به بیمارستان آماده باشم. ناصر شوهرم سریع خود را رساند. و هر دو با انتظار زیاد و کمی ترس به بیمارستان رفتیم. حدود ساعت 15 بعد از ظهر درد شدید شد.
شوهرم خیلی خوشحال بود. از اینکه می توانست در اتاق زایمان با من باشد. در مدتی کوتاه ما به داخل اتاق رفتیم. برنامه تولد پسر ما خیلی طبیعی پیش می رفت. تا آن حادثه رخ داد. فضای اتاق زایمان از خوشحالی به نگرانی و بعد به افسردگی تغییر جهت داد.
تمام وقایع خیلی سریع اتفاق افتاد. قبل از اینکه پسرم را به بخش مخصوص نوزادان ببرند. زمانی کوتاه او را دیدم. میلیونها فکر از ذهن مشوش من گذشت. آیا می توانم این مساله را تحمل کنم؟ چرا این اتفاق افتاد؟ چه عملی از من سر زده که چنین حادثه ای برای خانواده ما رخ داد؟
ناصر باید از من مایوس باشد. حالا ما چه کار کنیم؟. در این لحظه احساس کردم ناصر دستم را فشار می دهد. و سعی می کند توجه مرا جلب کند. او گفت بالاخره یک طوری با این مساله کنار خواهیم آمد.
چند روز بعد مثل کابوس بود. سرشار از تصورات زودگذر از مردمی که روپوش سفید پوشیده بودند. و احساس ترس مداوم و پایان ناپذیر. مسائل زیادی مطرح و تصمیمات متعددی گرفته می شد. احساس بیچارگی می کردم. و نمی توانستم درست فکر کنم. با خود می گفتم شاید او بمیرد. اما بعد احساس گناه می کردم. احساس گناه خیلی شدید.
ناصر اکثر موقع ها همراهم بود. ولی ما زیاد صحبت نمی کردیم. به هر صورت این روز زندگی ما را برای همیشه عوض کرد.
در اینجا تاثیر تولد یک کودک معلول روی خانواده احساس می شود.تولد یک نوزاد معلول واحد اجتماعی خانواده را به طرق مختلفی تغییر می دهد. والدین و اعضای خانواده ممکن است واکنش هایی مانند شوکه شدن، مایوش شدن، عصبانی شدن، افسردگی، گناهکار بودن و یا گیج بودن از خود نشان دهند. و روابط بین اعضای خانواده معمولا به صورت مثبت یا منفی عوض می شود.
اثر چنین اتفاقی بسیار عمیق است. و کمتر احتمال دارد که خانواده به روال زندگی گذشته برگردد. یک کودک با معلولیت فیزیکی، درکی یا رفتاری برای خانواده خود چالشهای مختلف منحصر به فردی را به همراه می آورد. یک صورت قضیه این است که احتمال دارد کودک خانواده را دچار بحران کند. و باعث بروز مشکلات بزرگی میان اعضای خانواده شود. و روابط خانوادگی و تحت تاثیر فشارهای فیزیکی، فکری و مالی ضعیف شود.
صورت دیگر مساله ممکن است چنین باشد که کودک عاملی برای یکی شدن و همبستگی بیشتر خانواده و باعث محکم تر شدن روابط شود. عوامل زیادی روی واکنشهای اعضا خانواده اثر می گذارند.
اعضای خانواده هر یک قوانینی را به اجرا در می آورند. که ترکیبی است از انتظارات مبتنی بر باورها، فرهنگ، آداب و رسوم، ارزشها و هنجارهای جامعه.
هر عضو برای دستیابی به اهداف همراه با سایر اعضا و در عین حال به طور مستقل عمل می کند.
با استفاده از طرح سیستم اجتماعی می توان مشاهده کرد که چگونه تغییر در یکی از اعضای خانواده روی اعضای دیگر و همینطور بر کل سیستم خانواده اثر می گذارد.
اگر عقاید و فرضیه های مربوط به نظریه سیستمی خانواده را قبول کنیم می توانیم چگونگی تاثیر تولد وجود یک کودک معلول را در طول زمان بر خانواده مشاهده کنیم.
یادگیری کودک کم توان ذهنی و توصیه های آموزشی
با ما در ارتباط باشید.