چقدر زندگی حیوونا و بقیهی موجودات از زندگی ما آدما واقعیتره و چقدر ما آدما به جای واقعیت در خواب و خیال زندگی میکنیم.
برای خودمون روز اختراع میکنیم، یه قصه براش درست میکنیم و به همدیگه تبریکش میگیم!
هنر انسان هنر واقعیت نیست. هنر انسان هنر تخیلات و داستانسراییه. انسان موجود هنرمندیه که خودش میگه خودش هم میخنده و هرگز بنای بیدار شدن از این اوهام خودساخته رو نداره.
داستان، خونهی آدمه. همهی آدما دارن در قصههاشون زندگی میکنن. آدمیزاد در یک رویای جمعی فرو رفته.
بشر هر چی بیشتر روایتسازی و داستانسرایی کنه، کمتر میتونه در واقعیت باشه و هر چی کمتر بتونه واقعی باشه بیشتر قصه میگه و در قصه زندگی میکنه. حالا دیگه روزبازیها، مناسبتبازیها و قراردادبازیهای بشر روند جنونآمیز و دیوانهواری به خودش گرفته.
جنگ نهایت جنونه و بشر تا دنیا دنیا بوده داستان درست کرده و جنگ به راه انداخته. انسان یک ماشین جنگیه، چه جنگهای لفظی زن و شوهری و همکاران اداری، چه دعواهای خیابونی اراذل و الواط و چه جنگهای کلاسیک نظامی در مقیاس بینالملی.
پشت هر شادی اختراعی اجتماعی یک داستانه، همونطور که پشت هر جنگ هستیبرانداز. داستان بگید، هر دو رو تقویت میکنید. در واقعیت زندگی کنید، هر دو میریزن.
خودشناسی یعنی برگشت از خیال به واقعیت.