The self is to be understood through self-knowledge. The sorrow that the self brings is not to be denied, forgotten, or substituted. It must be comprehended. To comprehend the complex subtleties of the self, there must be benevolent and detached observation. Through self-awareness the roots of sensuality, ill will, ignorance and so on, buried in the conscious and the subconscious, are exposed. The manner of digging deeply is of the highest importance, for in the means, in the beginning is the end. There must be no violent decisions, conclusions, judgements, but an ever-widening understanding, whose very gentleness dissolves the conflicts, the confusions, the sorrows of the self. For, self-knowledge brings with it right thinking, and self-knowledge comes with constant self-awareness.
J. Krishnamurti
من (خود) را باید با خودشناسی شناخت. رنج ناشی از من نباید انکار، فراموش یا جایگزین شود. باید درک شود. برای درک ظرافتکاریهای پیچیدهی من، باید یک مشاهدهگری مهربانانه و غیرشخصی وجود داشته باشد. با مشاهدهگری خود، ریشههای حسزدگی، بدخواهی، نادانی و چیزهای دیگر، که در خودآگاه و ناخودآگاه روان تنیده شدهاند، آشکار خواهند شد. هیچگونه تصمیمگیری، نتیجهگیری و قضاوت سختگیرانهای نباید در کار باشد. باید فقط درکی وجود داشته باشد که پیوسته وسیعتر و عمیقتر میشود؛ درکی که نرمی و لطافت آن باعث ناپدید شدن درگیریها، آشفتگیها و رنجهای ناشی از من میشود، زیرا خودشناسی تفکر درست را با خود به همراه میآورد، و خودشناسی با مشاهدهی پیوستهی خود است که به انجام میرسد.