مقدمه: چرا نوشتن این تجربه برایم مهم است؟
همیشه فکر میکردم مشکلات روحی و روانی چیزی نیست که نیازی به کمک تخصصی داشته باشد. از کودکی به ما یاد داده بودند که "قوی باش"، "احساساتت را کنترل کن"، "مشکلات را خودت حل کن" و اگر کسی به رواندرمانگر مراجعه کند، یعنی مشکلی جدی دارد. اما واقعیت این است که مشکلات روانی دقیقاً مثل مشکلات جسمی هستند. همانطور که وقتی سرما میخوریم یا دستمان زخم میشود، به دکتر مراجعه میکنیم، برای مشکلات ذهنی و احساسی هم نیاز به کمک داریم.
این درسی بود که من خیلی دیر یاد گرفتم. برای سالها استرس، اضطراب، نگرانی و احساس بیانگیزگی را بخشی طبیعی از زندگی میدانستم. اما وقتی متوجه شدم که این احساسات دارند روی کیفیت زندگی من، روابط شخصیام و حتی کارم تأثیر میگذارند، تصمیم گرفتم که به دنبال راهحلی بگردم. در این مسیر، با کلینیک تاو آشنا شدم، و حالا بعد از گذراندن جلسات درمانی، احساس میکنم میتوانم تجربهام را با شما به اشتراک بگذارم، شاید به کسی که در شرایط مشابه من است کمک کند.
شروع مشکلات: چگونه متوجه شدم که باید به دنبال کمک باشم؟
حدود سه سال پیش، وقتی به کشور جدیدی مهاجرت کردم، زندگیام به شدت تغییر کرد. از یک طرف، احساس هیجان و خوشحالی داشتم که فرصتهای جدیدی پیش رویم است، اما از طرف دیگر، تنهایی، دوری از خانواده و فشارهای زندگی روزمره باعث شد به مرور زمان احساس افسردگی کنم.
همه چیز بهآرامی شروع شد:
· اول از همه، احساس بیانگیزگی میکردم. کارهایی که قبلاً دوست داشتم، دیگر برایم جذاب نبودند.
· بعد، متوجه شدم که مدام احساس خستگی میکنم، حتی وقتی خواب کافی داشتم.
· اضطراب در زندگی روزمرهام بیشتر شد، همیشه نگران آینده بودم، بدون اینکه دلیل خاصی برایش داشته باشم.
· ارتباطم با دیگران کم شد. دیگر مثل گذشته حوصله معاشرت نداشتم و احساس میکردم که هیچکس من را درک نمیکند.
· افکار منفی همیشه در ذهنم بودند و به سختی میتوانستم روی چیزهای مثبت تمرکز کنم.
در ابتدا فکر میکردم این احساسات موقتی هستند و بهمرورزمان بهتر خواهند شد. اما وقتی دیدم که این وضعیت دارد ماهها ادامه پیدا میکند و حتی شدت بیشتری میگیرد، فهمیدم که این مشکل نیاز به رسیدگی دارد.
چرا تراپی را انتخاب کردم؟
من آدمی بودم که همیشه سعی میکردم خودم مشکلاتم را حل کنم. کتابهای خودیاری میخواندم، ویدیوهای انگیزشی تماشا میکردم و حتی سعی میکردم با ورزش کردن و تغذیه سالم، حالم را بهتر کنم. اما هیچکدام از این روشها بهطور واقعی کمکی نکردند.
در این مدت، چند بار هم سعی کردم با دوستانم درباره مشکلاتم صحبت کنم، اما یا احساس میکردم که آنها من را درک نمیکنند، یا از دادن مشاورههای کلیشهای مثل "مثبت فکر کن" خسته شده بودم.
یک روز در یکی از گروههای مهاجران که در شبکههای اجتماعی عضو بودم، کسی درباره کلینیک تاو و تجربه خودش در تراپی آنلاین صحبت کرد. از اینکه یک کلینیک آنلاین به زبان فارسی وجود دارد که مخصوص افراد خارج از کشور هم خدمات ارائه میدهد، شگفتزده شدم. این موضوع باعث شد تصمیم بگیرم تراپی را امتحان کنم، چون دیگر هیچ دلیلی برای عقب انداختن آن نداشتم.
تجربه من باکلینیک تاو
۱. ثبتنام و دریافت اولین جلسه
یکی از چیزهایی که همیشه باعث میشد تراپی را جدی نگیریم، این بود که نمیدانستم چطور یک متخصص مناسب پیدا کنم. اما در کلینیک تاو این کار خیلی راحت بود. با پر کردن یک فرم کوتاه و توضیح درباره مشکلاتم، سیستم به من کمک کرد تا تراپیستی را انتخاب کنم که تجربه کار در زمینه مشکلاتی که داشتم را داشته باشد.
جلسه اول بیشتر شبیه یک گفتوگوی دوستانه بود. رواندرمانگرم سعی کرد که محیطی امن و راحت برای صحبت کردن فراهم کند. نکته جالب این بود که برخلاف تصورم، او فقط گوش نمیداد، بلکه سؤالاتی میپرسید که باعث شد خودم بهتر مشکلاتم را درک کنم.
۲. تأثیر جلسات تراپی بر زندگی من
بعد از چند جلسه، تغییرات کوچکی در رفتارم مشاهده کردم که در ابتدا متوجهشان نبودم:
· توانستم الگوهای فکری منفی را شناسایی کنم و به جای آنها، دیدگاه منطقیتری داشته باشم.
· یاد گرفتم که چطور احساساتم را بهتر مدیریت کنم، بدون اینکه آنها را سرکوب کنم.
· مهارتهای ارتباطیام بهتر شد و توانستم روابط سالمتری با دیگران داشته باشم.
· برای اولین بار، یاد گرفتم که مراقبت از سلامت روانیام هم به اندازه سلامت جسمانی مهم است.
۳. چرا کلینیک تاو را به دیگران پیشنهاد میکنم؟
وقتی تجربه خودم را با دوستانم به اشتراک گذاشتم، بسیاری از آنها هم به فکر تراپی افتادند. اگر شما هم حس میکنید که به یک مشاور نیاز دارید، اما به هر دلیلی آن را عقب میاندازید، پیشنهاد میکنم کلینیک تاو را امتحان کنید.
دلایلی که من این پلتفرم را دوست داشتم:
· دسترسی آسان: بدون نیاز به مراجعه حضوری، از هر جایی میتوان مشاوره گرفت.
· متخصصان حرفهای: رواندرمانگرهای این پلتفرم، تجربه و دانش بالایی دارند.
· زبان فارسی: برای کسی مثل من که در خارج از کشور زندگی میکند، داشتن مشاوره به زبان مادریاش یک مزیت بزرگ است.
· هزینه مناسب: در مقایسه با بسیاری از گزینههای دیگر، هزینهها منطقی و مقرونبهصرفه است.
جمعبندی: چرا نباید سلامت روان را نادیده بگیریم؟
بعد از گذراندن جلسات تراپی، متوجه شدم که چقدر زودتر باید این کار را انجام میدادم. چیزی که یاد گرفتم این است که ما همیشه به یک همراه نیاز داریم، کسی که بدون قضاوت، به حرفهای ما گوش دهد و کمک کند تا راه حل مشکلاتمان را پیدا کنیم.
اگر شما هم مثل من هستید و فکر میکنید که شاید نیاز به تراپی داشته باشید، اما هنوز تردید دارید، پیشنهاد میکنم حداقل یک جلسه را امتحان کنید. هیچ اشکالی ندارد که برای بهتر شدن، از یک متخصص کمک بگیریم.
کلینیک تاو برای من راهی بود تا بدون استرس از مشکلاتی مثل زبان، هزینههای بالا یا کمبود وقت، تراپی را تجربه کنم. شاید این هم همان جرقهای باشد که شما برای تغییر نیاز دارید.