حتما اطرافتان افرادی را دیده اید که بعد از شکست در پروژه کاری ، زندگی مشترک یا تحصیلات و... از تجربه شکست استفاده کرده اند و دوباره از نو زندگی خوشان را ساخته اند. راهی جدید را در پیش گرفتند یا در راه قبلی خردمندانه تر قدم برداشته اند و قطعا همه از دور آنهارا تحسین کرده ایم .
اما کمی هم به انهایی بپردازیم که تسلیم در برابر تقدیر خود ایستاده اند و دیگر نتوانستند کاری بکنند. شاید در نگاه اول انسان های سست اراده وضعیفی به نظر برسند ولی بیایید کمی عمیق تر بیندیشیم. هرکدام از ما شبیه لیوانی هستیم که ظرفیت مختص خودرا دارد بعضی هایمان حتی وقتی به مو میرسد و پاره میشود هم طاقت دوباره از نو ساختن را داریم ولی امتحان زندگی برای بعضی ها چنان سختگیرانه پیش میرود که هیچ گاه نمیتوانند از جایشان بلند شوند شاید به دیدگاه عموم افراد توجیحی مسخره باشد و به قول معروف (خواستن توانستن است) ولی گاهی هم باید از دید مقابل نگاه کرد گاهی اوقات خواستن هست ولی رمقی برای توانستن نیست. ما هیچکدام با کفش های یکدیگر راه نمیرویم که بفهمیم اگر در موقعیت یکسان بودیم چه واکنشی نشان میدادیم یا اصلا طاقت دوباره بلند شدن را داشتیم یا نه ؟ هرچند خیلی هایمان موقعیت های مشابه را تجربه کرده باشیم اما هیچ دونفری روی زمین شبیه هم نیستند و آستانه صبر و تحمل آنها باهم متمایز است . شکست خورده هایی که حالا تصمیم گرفته اند تمام زندگی در حسرت گذشته باشند و با زمین خوردن دیگر نتوانستند از جایشان بلند شوند ، گناهکار نیستند آنها فقط کمی خسته اند. خسته از سردرگمی خود در پیچ و خم جاده زندگی.
برای یکبار هم که شده امتحان کنید به جای سرکوفت زدن به آنها و مقایسه کردنشان با دیگران بیایید حق را به آنها بدهیم و تایید کنیم شاید اگر ماهم جای آنها بودیم دست میکشیدیم و میل ادامه دادن نداشتیم . به آنها بفهمانیم که ما کنارآنها قرار داریم نه مقابلشان .
آنها را در آغوش بگیریم و صادقانه سپاسگزار باشیم که تا اینجا طاقت آورده اند و باور کنیم میتوانست شرایط بدتر از این باشد. به جای نیش و کنایه زدن ، بگوییم حالا که تا اینجا تحملش را داشتی پس مطمئن باش اوضاع پیش رویت بهتر از اینها خواهد شد و ادامه بده.
گاهی بی محابا پا در کفش هایشان کنیم و کمی راه برویم و بعد تصمیم بگیریم چگونه درباره شان حرف بزنیم و قضاوت کنیم.