زنی عریان را میبینم که زنجیر هایی با خشونت داخل گوشت تنش فرورفته است...اطراف زنجیر های فرورفته در تنش زخم های خشک شده وجود دارند،بعضی از زخم ها کهنه ورنگ پریده اند و بعضی هایشان تازه
کهنه ترین زخم که چرک کرده است مربوط به کودکی اوست زخمی که همیشه پرخاش میکند وبه دست مردی ناشناس زنجیر شده است
این یکی زخم را ببین پدرش ناخواسته زنجیرش کردشبیه یک سیخ کوتاه شده که بوی تلخ تریاک ازآن پخش میشود
زیباترین زخمش شبیه سیب سرخیست که در معصوم ترین حالتش از عشق ناکامش هدیه گرفت
تازه ترین زخمش را پدر کودکش زنجیر کرده
تازه ترین زخمم را پدر کودکم زنجیر کرده در حالی که در این عصر برابری زن و مرد،من حتی نمیدانم نزدیک ترین بقالی به خانه ام کجاست....
روز مرد شده و حس غریبی دارم کاش میشد این کلمه را ذهن پریشان و روان بیمارم بیشتر درک میکرد،به هرحال در این دنیای ۳۰۰ متری خانه ام،کیکی راکه به مناسبت امروز درست کرده ام ،برش میزنم و با یک لیوان چایی داغ میخورم
روز مرد مبارک