ویرگول
ورودثبت نام
امیرحسن احمدی
امیرحسن احمدی
امیرحسن احمدی
امیرحسن احمدی
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

من بیکارم


من امروز 6.8 ساعت از روزو در تلگرام وقت گذروندم و مشغول چت کردن با این و اون درمورد مسائل سیاسی بودم. این از بیکاری میاد. من بیکارم. من هیچکاری برای انجام دادن ندارم. آدمی که زن داره بچه داره اصلا به این چیزا فکر نمیکنه فکرم بکنه نمیاد درموردشون اینور اونور حرف بزنه. در راستای باوری که داره یه کاری میکنه. اینا از بیکاری میاد.

یه جمله خیلی طلایی که شنیدم با اینکه اینهمه وقتم تلف شد این بود که تو داری راحت زندگی میکنی بخاطر زحمتای پدرت قبل از اینکه این آدم اینو به من بگه هم من خودم متوجه این حقیقت شده بودم. ولی مثل اینکه فقط نمیخواستم قبولش کنم ازش فرار میکردم انکارش میکردم بهش توجه نمیکردم و هرکاری کردم که با این حقیقت مواجه نشم.

این حقیقت که من 0 ساعت در روز دارم کار میکنم ولی زندگیم بسیار بسیار راحته. خب سیستم دنیا اینطوری نیست. این یعنی یکی دیگه برای راحتیه من داره رنج میکشه. و برای من نوعی آن شخص پدرم هست. من فرزند خوبی نیستم.

من بجای اینکه دغدغم این باشه الان پدرم 50 سالشه همین الانشم نباید اون رنج بکشه من زندگی کنم. باید این جریان برعکس باشه. دغدغم اینه که مسائل سیاسی کشور چیه به مسائل بزرگ تر فکر میکنم. من زندگیم 4 الی 8 سال دیگه به گا میره اگر از الان چاره ای نیندیشم اگر کاری نکنم. اگر تا این بازه زمانی من دستم تو جیب خودم نرفته باشه مستقل نشده باشم چه از نظر شخصیتی چه مالی قراره توسط روند طبیعی زندگی بهم تجاوز بشه. اونوقت اومدم 7 ساعت درمورد مسائل سیاسی حرف میزنم. خب من هم گاوم، هم بیشعورم، هم احمقم، هم بیکارم، هم هدفی ندارم، هم فرزند خوبی نیستم.

زندگیهدفسیاستجمهوری اسلامیپدر
۳
۰
امیرحسن احمدی
امیرحسن احمدی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید