ویرگول
ورودثبت نام
محسن برزوک
محسن برزوک
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

برای علی‌اشرف درویشیان...


پنج‌سال گذشت...

و اینک پنج‌سال بدون علی‌اشرف درویشیان گذشت. خورشید هر روز طلوع می‌کند و مرگ از آسمان مرده می‌بارد...

یک ساعت پیش وقتی تلگرامم را باز کردم، پست‌های امروز کانال‌های مختلف خبری، ادبی و... را خواندم. کانال‌هایی که همه از ممیزی خودم رد شده‌اند و به اصطلاح متعهدند!
اما انگار یادشان رفته که امروز روزی است که پنج‌‌سال است درویشیان نیست. شاید هم این خبر، خبر کهنه و رنگ و رو رفته‌ای است که مخاطب‌جذب کن نیست و ممبر اضافه نمی‌کند!
پنج‌سال قبل، چنین روزی بود. چهارم آبان. چهار و نیم عصر. داشتم توی نورمگز دنبال مقاله‌ای می‌گشتم که از کانال تلگرام ادبیات اقلیت، نوتیف آمد: علی‌اشرف درویشیان...
ناخودآگاه خوشحال شدم. خیال کردم در ادامه نقل قولی از درویشیان نوشته یا این‌که آثارش مجوز بازنشر گرفته‌اند یا مصاحبهٔ جدیدی از او منتشر شده... اما...
دستم را روی خبر فشار دادم. صفحه‌ی تلگرام باز شد:
علی‌اشرف درویشیان، نویسندهٔ معروف کرمانشاهی درگذشت...

رنج بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

سال‌هاست آثار درویشیان را می‌شناسم. می‌خوانم. و هر بار می‌خوانم چیز جدیدتری در آن می‌یابم. اشک‌ها و خنده‌ها، عقده‌ها و کینه، فقر و خرافات و... داستان‌هایی که نه تصویری از زندگی بلکه خود زندگی‌اند.
تعهد به مردم شریف و نوشتن از ایشان، چیزی است که درویشیان را تا ابد در مغزم، در قلبم، قلمم و گفتارم زنده نگه خواهد داشت. ادبیات متعهد، ادبیات کارگری، ادبیاتی که زندگی کرده‌ام... ادبیات زندگی.


محسن برزوک _ دانش‌آموختهٔ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی

علی‌اشرف درویشیانادبیات داستانیرمان سال‌های ابریادبیات کارگریمحسن برزوک
دبیر زبان و ادبیات فارسی شهرستان شهرضا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید