ویرگول
ورودثبت نام
مریم هستم
مریم هستم
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

با که باید گفت این حالِ عجیب...

یه روزهایی تو زندگی هست که فکرمیکنی خیلی قشنگه روزهایی که فکرمیکنی داری به بزرگترین و زیباترین آرزوهات میرسی ولی ...

ولی هرچیزی به وقتش خوبه و از وقتش که بگذره از دهن میفته حالا میخواد هرچی باشه

انقدر گاهی سنگینی غصه هامون بیشتر از خوشی هامون میشه که دیگه هیچی حس نمیکنی و یه چیزی درونته که انگار هراتفاق خوبی رو داره خنثی میکنه

هرچی به خودت میگی دختر، خدا خودش گفته بعد از هر سختی آسونیه پس غصه ی چیو میخوری اخه ؟

ولی خیلی ساله که دیدم بعد از هر سختی یه سختتری بوده.

الان دقیقا اونجام که جناب سعدی میفرماین:

"مرا دردیست اندر دل

که گر گویم زبان سوزد

و گر پنهان کنم؛

ترسم که مغز استخوان سوزد!"


انقدر این غصه ها تو دلمون ته نشین شده که دیگه هیچ حرفی و هیچ شادی ای نمیتونه اونو بشوره ببره ...






تلخسختیجوونیدنیا
بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید