اگر بخواهیم خشم را بشناسیم، باید کل آن را ببینیم؛ همچون کوه یخی که فقط قسمت کوچکی از آن بیرون از آب است در حالی که قسمت اعظم آن، درون آب قرار دارد.
برای کنترل خشم، باید بتوانیم از نقطه ی شروع، کنترلش را در دست بگیریم.
شما می گویید فلان شخص یا فلان اتفاق باعث عصبانیتم شد!!! در حالی که اتفاق ها سهم کوچکی در ایجاد خشم دارند؛شاید حدو 10 درصد؛ در حد چوب کبریتی که باعث روشن شدن مثلث آتش می شود.
در حالی که چیزی که باعث آتش گرفتن درخت وجود ما می شود، خشم های پنهان یا خس و خاشاک هایی هستند که باعث شعله ور شدن می شوند.
خشم های پنهان نوع 1، مثل کم خوابی، دیدن یک فیلم بد، بی نظمی موجود و یا خشم های نوع 2 یا همان خشم های عمیق تر که زخم هایی هستند که از اطرافیان دیده ایم و با فکر کردن به آن عصبی می شویم.
این خشم ها همراه با فقدان نشاط، منجر به آتش خشم می شود.
فقدان نشاط و نبودن تفریح، همچون اکسیژن لازم برای شعله ور شدن آتش خشم است.
برنامه ریزی جهت نشاط:
باید برای اکسیژن زندگی برنامه ریزی کرد؛ و گرنه این اکسیژن، صرف آتش خشم می شود.
سرگرمی، بازی، خندیدن، تفریحات بیرون از منزل، رسیدگی به گل و گیاه و... .
ورزش های هوازی
سریع راه رفتن، دویدن آهسته، کوهپیمایی و شنا از جمله فعالیتهایی هستند که باعث تنظیم گردش خون، اکسیژن رسانی و شادابی و نشاط در فرد می شوند.
با کوهپیمایی، با طبیعت بکر الهی همنوا می شویم و انرژی مثبت زیادی دریافت می کنیم.
شنا، شفابخش و زنده کننده است و آب آرامش فوق العاده ای برایمان به ارمغان می آورد.
باید برای کیفیت زندگی تان هزینه کنید. گاهی 20 دقیقه شنا و گاهی خریدن یک گل، باعث بهبود کیفیت زندگی می شود.
خس و خاشاک یا خشم پنهان نوع 1
بی نظمی، ذهن انسان را خسته می کند و باعث آشفتگی ذهن می شود.
نظم و برنامه ریزی به انسان آرامش می دهد. سپردن به حافظه ی ناخوداگاه، باعث تقویت نظم می شود. برنامه ریزی کردن برای انجام کارها و مقید بودن به رعایت آن، منجر به ایجاد نظم و به دنباله ی آن آرامش می شود.
تخلیه احساسات منفی گذشته یا خشم پنهان نوع 2
بخشش: با کینه ورزی به طرف مقابل هیچ آسیبی نمی زنیم و در واقع خودمان آسیب می بینیم. ما از فرد مورد نظر متنفریم اما جوانی و تمام انرژی و وقتمان را فدای او می کنیم. باید یاد بگیریم از آدمهای سمی گذر کنیم. بخشش کار آسانی نیست اما باید تمرین کنیم تا روحمان بزرگ شود و برای آرامش خودمان، ببخشیم.
هدفمندی: انسان هدفمند آرامش بیشتری دارد زیرا توجه او معطوف به هدفش است. تمام توجه و تلاشش در راستای رسیدن به هدفش می باشد بنابراین به حاشیه ها توجهی نمی کند. برای رسیدن به هدف، وقت ارزش پیدا می کند؛ از تنش دور می شویم و ساده تر می بخشیم. بیکارها، بیشتر اهل تنش هستند.
گفت و گو: زبان، گنج پنهان است و هر مشکلی با گفت و گو حل می شود. باید مهارت های گفت و گو را بیاموزیم.
تکنیک های ریلکسیشن: با یاد گرفتن تکنیک های تن آرامی، به فرو نشاندن آتش خشم کمک زیادی کرده ایم. کافیست آرام در جایی قرار بگیریم و به صورت خوابیده و یا نشسته، چشم ها را بسته و 10 دقیقه تنفس عمیق داشته باشیم. توجه به بدن و تنفسمان داشته باشیم تا حس خوب آرامش را دریافت کنیم.