از سالهای ابتدایی زندگی یک کودک به او گفته میشود که داخل خطوط رنگ آمیزی کند و اگر از خط بیرون بزند نقاشیاش قابل قبول نیست. این همان کمالگرایی و همان طرز فکر محدود کننده است. اما معمول گرایی به ما اجازه میدهد بیرون از خطوط و بر خلاف حد و حدود از پیش تعیین شده رنگ آمیزی کنیم.
کمالگرایی، انسان را گرفتار توهم برتر بودن میکند! آنقدر فکرتان را درگیر این موضوع میکند که از ترس اینکه نتوانید کاری را در حد کمال انجام دهید، حتی قدمی هم به جلو برنمیدارید. کمالگرایی باعث میشود فرصت ها را از دست بدهید، نمیگذارد خودتان باشید و از زندگی لذت ببرید و باعث میشود فکر کنید وضعیتتان از چیزی که در واقعیت هست، بسیار بدتر است. کمالگراها فقط بر عیب های خود تمرکز میکنند، نه به جنبه های مثبت هرچیزی.
همانطور که گفتم کمالگراها میخواهند هر کاری را بدون ذره ای اشتباه انجام دهند و برای گرفتن این نتیجه از تکنیکی استفاده میکنند به اسم خود ناتوان سازی. گزینه شکست را حذف میکنند تا احتمال رسیدن به موفقیت افزایش پیدا کند. این راهکار در نهایت تاثیر خوبی ندارد. اگر شکست بخورند، شروع میکنند به پیدا کردن بهانه هایی برای باختشان. کمالگرایی یک ماشین بهانه تراشی است و تا دلتان بخواهد برای شکست ها بهانه میتراشد!
اما معمول گرایی میگوید شما باید سعی کنید در زندگی پیروز شوید نه اینکه صرفا شکست نخورید. معمول گرایی به داشتن استرس کمتر و بدست آوردن نتایج بهتر کمک میکند. معمول گراها از مشکلاتشان آگاهی دارند اما نمیگذارند این افکار آزارشان دهد، برایشان مهم نیست اگر تصمیماتشان در حد کمال نباشد، از زندگی لذت میبرند و بدون داشتن احساس شرم، خودِ خودشان هستند. میدانند کامل و بی نقص نیستند اما به خود اطمینان دارند و فعالانه عمل میکنند.
عمل کردن، راه رسیدن به هدف است نه با انگیزه شدن! راه درست این است که برای قدمی برداشتن منتظر انگیزه نباشید، فقط از جا بلند شوید و کاری را شروع کنید. وقتی کاری را شروع میکنید، احساساتی درونتان بوجود می آید. این احساسات تاثیرشان خیلی بیشتر از زمانی است که در اثر تلقین، احساسی را درونتان بوجود می آورید. منتظر ماندن برای ایجاد احساس و انگیزه برای شروع کاری، عاقلانه نیست چون تا وقتی شرایط مطلوبی بوجود نیاید آن کار را شروع نخواهید کرد. در این حالت، شما قدرت اراده را نادیده میگیرید چون این قدرت، توانایی ای به ما میدهد که میتوانیم بر خلاف احساساتمان عمل کنیم. انجام کاری از طریق اراده چیزی است که ما میتوانیم از طریق تکرار به آن برسیم.
عادت های کوچکتر و نتایج بزرگتر! این راهکاری است برای تداوم یک تغییر همیشگی. خودتان را وادار به انجام رفتارهای مثبت کوچک کنید اما کارهایی باشند که هر روز بتوانید انجام دهید حتی در بدترین روزتان. هدف کوچک، شروع کارتان را حتمی میکند. برداشتن قدم های کوچک اما پیوسته و در جهت درست، موفقیت های بزرگی را به همراه دارد.
اگر میخواهید یک معمول گرای واقعی باشید اینکارها را انجام دهید:
برای شنیدن ادامهی قسمتهای پادکست کتابچه میتوانید به اپلیکیشن یا سایت Castbox مراجعه کنید.