ویرگول
ورودثبت نام
مسعود شکری خیادانی
مسعود شکری خیادانی
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

الرفیق ثم الطریق

امسال خیلی بوی امام رضا(ع) حس می شود. از همان ابتدای سال که روز تولدم با تولد امام جواد(ع) یکی شده بود و بهترین هدیه ی تولدم را گرفتم. توفیق شد و به زیارت امام رضا(ع) رفتم و چه پذیرایی مفصلی از طرف دوستان انجام شد.

این ابتدای سال بود. گذشت و ماه رمضان رسید. برای اولین بار در ماه رمضان به مدت 10 روز قسمت شد و در مشهد بودیم. شب های قدر را در کنار امام رضا(ع) بودیم و این فرصت شاید در سالهای دیگر تکرار نشود. این هم یک عنایت دیگر!

ماه ذی قعده شروع می شود. در این ماه تولد حضرت معصومه(س) و تولد امام رضا(ع) است و از طرف دیگر روز زیارتی امام رضا(ع) را هم در پیش داریم. روز تولد حضرت معصومه(س) تصمیم میگرم که به قم بروم و عید را از حضرت بگیرم ولی به دلایلی نمی شود. به دانشگاه می آیم و با خود می گویم که ان شاءالله در شب میلاد امام رضا(ع) به قم بروم. (حالا که مشهد نمی توان رفت، از زیارت قم عقب نمانیم) برنامه ریزی ها انجام می شود و قرار بر این شد که مهدی ماشین را بیاورد تا با سید به قم برویم. (البته بعد از مراسم مولودی حاج محمود)


مراسم و شام بعد از آن طولانی می شود و دیر وقت است... از طرف دیگر راننده هم خسته است. قرار می شود که شب بعد یعنی شام میلاد امام رضا(ع) برویم. روز بعد، پس از نماز ظهر پیامی بهم رسید. مهدی گفت که امشب کاری برایش پیش آمده است و نمی تواند امشب را با ما باشد.

با خود می گویم باکی نیست... به سید می گویم و با او می روم. تماس می گیرم ولی می گوید که کاری برایش پیش آمده است و نمی تواند همراهی کند.

ناامید می شوم... مثل اینکه همراه و هم یار و رفیقی در کار نیست. مگر نگفته اند که ((الرفیق ثم الطریق))... ولی این طریق مانده است و من...

به هر حال تنها دل را به جاده می زنم. ولی هر چه پیش می رود احساس می کنم که انگار هر کاری می شود که این زیارت محقق نشود. اول که کسی همراه نشد...

در صف بی آر تی می ایستم... بعد از مدتی می آید. سوار می شوم ولی در میدان جمهوری همه را پیاده می کند. دوباره منتظرم تا اتوبوس بعدی بیاید. در ترمینال اتوبوسی به قم فرامی خواند. سوار می شوم. 6 نفر بیشتر در اتوبوس نیستند. اندکی بعد راننده به دلیل اینکه یک سرویس دربست به او خورده است، ما را در عوارضی پیاده می کند. باز هم منتظر می مانیم...

بالاخره با یک سواری راهی قم می شویم... گوشی را روشن می کنم. یک حدیث می آید: امام رضا(ع) فرمودند: هر گاه خواستی بدانی که نزد من چه جایگاهی داری، ببین من نزدت چه جایگاهی دارم...

گفتیم که الرفیق ثم الطریق و چه رفیقی بهتر از امام؟ ((الامام رفیق شفیق))

به قم می رسم... حس و حال خوبی در حرم حاکم است.... اصلا اینجا حرم اهل بیت است... هر زیارت نامه ای که بخوانی بیجا نخوانده ای...

و از طرفی روز چهارشنبه است و روز متعلق به امام رضا(ع) در شام ولادت ایشان در نزد اخت الرضا... نمی دانم از کدام زیارت باید شروع کرد؟ زیارت حضرت معصومه یا زیارت امین الله یا صلوات خاصه امام رضا و یا زیارت نامه حضرت زهرا(س)؟؟؟ در این میان به یاد همه ی دوستان و آشنایان و... هستم و بیشتر برای آنها دعا می کنم و آنها را در این زیارت سهیم می کنم...

شیخی نکته ای می گفت که هر چه در ماه ذیقعده از برکات و فیوضات بخواهد به بقیه برسد، از کانال امام رضا(ع) می رسد...

اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی...

امام رضامشهددهه کرامتقمحضرت معصومه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید