قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُون - سوره یونس آیه 58
بگو به فضل خدا و رحمت او، [آری] فقط بدان شاد باشند، [که] آن بهتر است از آنچه جمع میکنند.
قُل ... فَلْیَفْرَحُوا ... خَیْرٌ ...» ما به چه دلخوشیم؟ به چی شاد میشویم؟ و به چه باید شاد شویم؟
خدا به خیر کند، شادشدن هم دستوری شد! یعنی چه که «باید به ... شاد شوید، و نه به ...»؟ دیگر برای شادیمان هم تعیین تکلیف میکنند! اصلا به شما چه ربطی دارد؟ میخواهم هرجور دلم میخواهد، شاد باشم!
نکته دقیقا همینجاست! آنطور که «دل»ت میخواهد، شاد بشو، نه آن طور که به «وهم و خیال»ت القا میکنند! حواست را جمع کن! از شیطان گرفته تا هالیوود، هیچیک به تو توجه نمیدهد که «شادی» چیست؛ بلکه سعی میکند «دلخواه خودش» را با رنگ و لعاب، به اسم «شادیبخش تو» به تو القا کند! و چند دقیقهای ظاهرا تو را شاد کند. اما آیا واقعا «تو» شاد شدهای یا کسی که خودت را با او اشتباه گرفتهای؟! اگر «تو» شاد شدهای، پس چرا مدتی که از هوسرانی و فیلم و ... میگذرد، شادیات تمام میشود؛ بلکه یواشکی در درون خویش احساس خفت میکنی؟ چرا گاهی از خودت بدت میآید؟
اما خدا میگوید: «خودت شاد شو، نه دیگری»! «تو» کیستی؟ «تو» وقتی از دنیا بروی، بدنت میپوسد، اما تو هستی! پس همین بدن نیستی! چون از خودت حواست پرت شده، باید به تو بگویند که شادی «تو» به چیست؛ و بعدا تو هم وقتی فهمیدی باید به دیگران بگویی.
«قل...» «تنهاخوری» نکنید! اگر این حرفها را قبول دارید، رسانه باشید!
یعنی اگر فهمیدی و در عمق جانت نشست، تو هم این را در جان دیگران بنشان! «رسانه باشید» (قُل)، در منطق دینی، صرفا فوروارد کردن نیست. شرط رسانه بودن این است که اول خودت هضم کنی، باور کنی، در دلت بنشیند، بعد به دیگران برسانی. «سخن چون از جان برآید، بر جان نشیند»؛ وگرنه از فقط از زبان درآید، به مغز هم نمیرسد چه رسد به قلب!