ما توی زندگی همهش داریم انتخاب میکنیم. در واقع اون چیزی که هویت مارو تعریف میکنه انتخاباییه که مسیر زندگیمونو تشکیل میده. یه وقتایی شاید باشه که این انتخاب کردن آسون باشه. مسیر مشخصه و طی کردنش راحتم هست دیگه! چالش اصلی وقتی پیش میاد که مسیر درست، سخت باشه. حالا مسیر آسون رو انتخاب کنیم یا مسیر درست رو؟
زندگی عرصه انتخاب بین مسیر درست و مسیر آسونه.
یکم فکر کنیم؛ وقتی یه اتفاقی پیش میاد که توش بهمون ظلم میشه ازش میگذریم یا حقمونو پس میگیریم؟ گذشتن خیلی آسونه مخصوصا اینکه آدم به خودش میگه:«حالا شایدم حق با من نباشه هااا. نکنه حق یکی دیگه رو ضایع کنم.» ولی نهایتا داریم کار آسونو انتخاب میکنیم. چون گرفتن حق جنگیدن و زخم خوردن داره. زخمشم بعضی وقتا خیلی درد داره. دردشم خیلی میمونه. راه آسون اینه که بکشیم کنار و بیخیال شیم. ولی راه درست اینه به خاطر عادی نشدن کار ظالم هم که شده جلوش وایستیم و حقمونو بگیریم.
یا مثلا یه مثال دیگه درک کردن آدماس. اینکه از کنار حرف دیگران رد شیم و بگیم:« منظوری نداشت حالا سخت نگیر. اصن چرا خودمو کوچیک کنم باهاش دهن به دهن بشم؟ جوابشو بدم سلامت روان خودم رو خدشهدار میکنم.» و از این داستانا. ولی آدما حرف تند میزنن چون رنج میکشن. از اینکه درک نمیشن رنج میکشن. زبان برای بیان احساسات ما خیلی محدوده. و این باعث میشه وقتی حرف میزنن بیشتر رنج بکشن چون تلاش کردهن فهمیده بشن و نتونستهن.
در مورد این درک یه نکتهی خیلی جالب وجود داره اونم تغییره. بازم یه کار آسونی که همیشه ما میکنیم دستهبندی آدماس. «فلانی عضو فلان گروهه اونام که همهشون سر و ته یه کرباسن». «فلانی رو سالهاست میشناسم میدونم اخلاقش چطوره». ولی همهی این دستهبندیها قطعا غلطه. آدمای یه دسته طیفی از خلقیات بد و خوب رو دارن. آدم با آدم فرق میکنه. ولی شناختن آدما سخته. برای همین کار آسون رو انتخاب میکنیم و دستهبندی میکنیم.
دکتر گاتمن توی کتاب هشت قرار عاشقانه میگه:« زوجی میتونن زندگی پایدار و شادی داشته باشن که برای شناخت همدیگه هیجانزده باشن. سعی کنن هر روز همدیگه رو کشف کنن و دوباره بشناسن.» راستم میگه آدما تغییر میکنن. اینطوری نیست که عباس الان با عباس ۱۰ سال دیگه یه نفر باشن. بلکه زمین تا آسمون فرق میکنن. ولی قبول دارم هر کسی همسر آدم نیست که بخواد در مورد شناختش «شگفتزده» باشه ولی اینو میخوام بگم که بعضی وقتا حرفای یه آدم رو در کنار رنجاش، تغییراش و حال الانش ببینیم. سعی نکنیم دستهبندی کنیم و رد بشیم. اینطوریه که میتونیم بقیه رو درک کنیم و ارتباط موثر ایجاد کنیم. و اینطوریه که به قول خارجیا common sense به دست میاریم و درک میکنیم اطرافمون چه اتمسفری داره.
همین دیگه ملالی نیست.