مشاوران تغذیه در واقع فارق التحصیلان رشته تغذیه هستند که کلی کتاب های جذاب درباره تغذیه و کارکرد رژیم غذایی در سلامت بدن را خوندن، اونها کسایی هستند که در دوره کارشناسی رژیم غذایی برای بیماری های مختلف و راههای پیشگیری از انواع بیماری ها خصوصا بیماری های مزمن را به کمک تغذیه سالم می آموزند.
خودم که دانشجوی رشته تغذیه بودم احساس می کردم که این رشته چقدر کاربردی هست و همیشه در ذهنم بود که چرا با این همه فارغ التحصیل رشته تغذیه باز هم ما اطلاعات پراکنده ای در این زمینه داریم و هجوم اطلاعات غلط بسیار بیشتر از اطلاعات ارائه شده توسط افراد تحصیل کرده در این رشته است. بعدها که وارد بازار کار در این رشته شدم دیدم چقدر آدم ها به توصیه های دوست و آشنا اعتماد دارند و با اعتماد کاملا مثلا میگن ما تغذیه کمکی کودک را از 4 ماهگی با آبگوشت شروع کردیم و خیلی هم راضی هستیم. بعد هر چی میگفتم بابا جان این کار اصولی نیست و به گوارش کودک شما آسیب میزنه با اعتماد به نفس کامل می گفتم ما هم با این روش بزرگ شدیم و حالا هم سالم سرحال هستیم.
خلاصه که اصلاح باورهای تغذیه ای که در پوست و گوشت مردم رسوخ کرده کار سختی است ولی تجربه های بسیار جالبی را به همراه دارد. این روزها به مدد دسترسی بیشتر به اطلاعات آدم ها آگاه تر شدن اما باز هم پیدا کردن یک منبع موسخ کمی دشوار می باشد.
چقدر خوب بود که همه ما در مدرسه به یکسری مشاوران تغذیه دسترسی داشتیم تا اصول تغذیه سالم و مراقبت از سلامتی خود را با حساسیت و دقت به ما آموزش می داند. شاید یکی از عللی که آمارهای متعجب کننده ابتلا به بیماری های مزمن را از سرتاسر دنیا می شنویم این باشد که سیستم های درمانی تمرکز خود را بیشتر بر روی درمان افراد مبتلا به بیماری گذاشته اند تا آموزش و تمرکز بر روی راههای پیشگیری از ابتلا به بیماری ها.
· آیا روش های صحیح نشتن، برخاستن و خوابیدن را می دانیم؟
· آیا هنگام خرید بسته های مواد غذایی تابحال به برچسب آنها توجه کرده ایم؟
· آیا روش های نگهداری مواد غذایی و مدت زمان مناسب را می دانیم؟
· آیا راههای محافظت از دندان ها و لثه های خود را آموخته ایم؟
· آیا به راههای کنترل استرس، اضطراب، خشم آگاه هستیم؟
و هزاران آموزش ضروری دیگر که هرگز یا دریافت نکرده ایم و یا به اندازه کافی بر روی آن تمرکز نشده است.