مائده ایمانی
مائده ایمانی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

تاملاتی دربارۀ خیانت زناشویی، با نگاهی به فیلم‌های لیلا و دوران عاشقی

«لیلا» عریان‌ترین تصویر ممکن از «زن خیانت‌دیده» در بافت فرهنگ ایرانی نیست.
«لیلا» عریان‌ترین تصویر ممکن از «زن خیانت‌دیده» در بافت فرهنگ ایرانی نیست.

مدتی پیش برای چندمین بار فیلم سینمایی «لیلا» را تماشا کردم. تصویری که این فیلم از تجربۀ خیانت‌دیدگی می‌سازد قدرتمند و نافذ است؛ داستان فیلم آشناست، بازی لیلا حاتمی زنده و زیرپوستی است و دوربین به خوبی جزئیات معنادار را ثبت می‌کند. عجیب نیست که پس از تماشای فیلم، تا مدتی خودتان نیز احساس تلخ خیانت‌دیدگی و رهاشدگی داشته باشید! با این حال معتقدم این فیلم عریان‌ترین تصویر ممکن را از «زن خیانت‌دیده» در بافت فرهنگ ایرانی نمی‌سازد.

شخصیت لیلا و وضعیتش بسیاری از گوشه‌های تیز روایت خیانت را نرم می‌کند. لیلا زیبا، جوان، مرفه و از عشق همسرش بهره‌مند است. او خانواده‌ای دارد که می‌تواند به آن‌ها پناه ببرد. شاید تنها گوشۀ تیز داستان او این واقعیت است که مجبور می‌شود به ازدواج همسرش رضایت بدهد و با آن همدستی کند. بسیاری از ما خویشاوندان مونثی داشته‌ایم که تجربۀ کم و بیش مشابهی را از سر گذرانده‌اند و می‌دانیم که چهرۀ معمول آن‌ها شبیه لیلا نیست؛ بسیاری از آن‌ها دوران جوانی و محبوبیت را پشت سرگذاشته‌اند و حمایتی هم ندارند. بعضی از آن‌ها، پس از ازدواج همسرشان، علاوه بر فقدان عاطفی، با فقر و فاقه هم مواجه می‌شوند و برخلاف لیلا، پایان خوشی هم در انتظارشان نیست.

سناریوی «زن دوم» معمولا نیازمند مردی ثروتمند و قدرتمند و زن اولی است که عملا توانایی ترک رابطه را ندارد.
سناریوی «زن دوم» معمولا نیازمند مردی ثروتمند و قدرتمند و زن اولی است که عملا توانایی ترک رابطه را ندارد.

فیلم لیلا پیش‌فرضی دارد که ردش را می‌توان در برخی فیلم‌های دیگر (مثل «من همسرش هستم») و البته در فرهنگ عمومی جامعۀ ایرانی نیز گرفت. این فیلم‌ها تلویحا می‌گویند خیانت نتیجۀ وضعیتی است که در آن مرد «ارزش‌های» همسر خودش را از یاد می‌برد. نسخۀ این درد هم آن است که این ارزش‌ها به طریقی به او یادآوری شوند؛ مثلا با «دلربایی» بیشتر، ترک کردن موقت همسر خاطی یا تهدید او به خیانت متقابل. مشکل اینجاست که در زندگی واقعی، بسیاری از زنان درست زمانی خیانت زناشویی را تجربه می‌کنند که ارزش‌های مورد نظر فرهنگ محافظه‌کار و مردسالار را از دست داده‌اند؛ دیگر جوان و «جذاب» و زایا نیستند و خسته‌تر از آن‌اند که بخواهند با زن دیگری رقابت کنند.

فیلم‌هایی مثل لیلا یک واقعیت اساسی دیگر را هم کمرنگ می‌کنند: اینکه نابرابری قدرت در خانواده، سهم مهمی در تجربه خیانت‌دیدگی، مخصوصا در آن شکل کلاسیکش، در قالب تجربۀ «هوو داشتن» دارد. جوانی و زیبایی و رفاه لیلا و رابطۀ عاشقانۀ او با رضا بر این واقعیت سرپوش می‌گذارد که او یک زن خانه‌دار و وابسته است. البته که زنان مستقل نیز ممکن است خیانت ببینند. اما خیانت در قالب سناریوی «زن دوم» معمولا نیازمند مردی ثروتمند و قدرتمند و زن اولی است که عملا توانایی ترک رابطه را ندارد.

بیتا برخلاف لیلا، از همان آغاز به طور جدی به ترک رابطه فکر می‌کند.
بیتا برخلاف لیلا، از همان آغاز به طور جدی به ترک رابطه فکر می‌کند.

حالا که صحبت از زن مستقل خیانت‌دیده شد، بد نیست فیلم «دوران عاشقی» را یادآوری کنیم. از قضا نقش اول این فیلم را هم لیلا حاتمی بازی می‌کند. «بیتا» زنی است از همان طبقۀ اقتصادی لیلا، اما حرفه و درآمد مستقل خودش را دارد و برابری نسبی قدرت در همۀ تعاملاتش با شوهر خاطی‌اش آشکار است. صحنه‌های متعددی از دو فیلم را می‌توان مقابل هم قرار داد و چاره‌جویی فعالانۀ بیتا را با پذیرش منفعلانۀ لیلا مقایسه کرد. بیتا برخلاف لیلا، از همان آغاز به طور جدی به ترک رابطه فکر می‌کند. تصمیم‌گیری دشوار اما مقتدرانۀ او با گریز مستاصل و دم آخری لیلا تفاوت زیادی دارد.

صدمه‌ای که افراد از خیانت شریک‌شان می‌بینند به شکل رابطه و سهم‌شان از قدرت مرتبط است.
صدمه‌ای که افراد از خیانت شریک‌شان می‌بینند به شکل رابطه و سهم‌شان از قدرت مرتبط است.

این دست مقایسه‌ها نکتۀ مهمی را به ما یادآوری می‌کند: خیانت چالشی دردناک برای هر رابطۀ بلندمدتی است؛ همان طور که سقط جنین چالشی برای همۀ بارداری‌هاست. خیانت را نمی‌توان منحصر به شکل خاصی از رابطه دانست. اما صدمه‌ای که افراد از خیانت شریک‌شان می‌بینند به شکل رابطه و سهم‌شان از قدرت مرتبط است. این موضوع تلویحات مهمی برای آن دسته از روانشناسان و مشاوران دارد که با مسالۀ خیانت در زوج‌ها کار می‌کنند. وقتی فرد خیانت‌دیده زن باشد، پرداختن به مسالۀ قدرت معمولا الزامی است.

زنانفمنیسمنقد فیلمخیانتخانواده
روانشناس بالینی و رواندرمانگر | maedeh.imany@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید