سخنران خوب کیست؟ این سوالی متداول است که خیلیها در مسیر بهبود عملکردشان در صحنه سخنرانی، میپرسند و ما قصد داریم در این مطلب از سخنوری، پاسخ کاملی به این سؤال دهیم. تبدیل شدن به یک سخنران خوب در کنار تمرین و ممارست، به رعایت نکات و اصول خاصی بستگی دارد. احتمالاً شما هم این جمله معروف را شنیدهاید که بسیاری از مردم، از ایراد سخنرانی عمومی حتی بیشتر از مرگ میترسند! فکر اجرای سخنرانی در مقابل مخاطبان از نگاه اکثر افراد، پدیدهای ترسناک و تنشزاست.
خوشبختانه، نیازی به تثبیت چنین طرز فکری درباره سخنرانی نیست. تبدیل شدن به یک سخنران خوب، مهارتی است که مثل بسیاری از مهارتهای دیگر، قابل فراگیری و اکتساب است. وقتی بتوانید تسلط خوبی روی صدا و ارائهتان باشید، اعتمادبهنفس در سخنرانی عمومی نیز خودبهخود، شکل میگیرد. در ادامه، سیر تا پیاز ماجرا را با دقت بخوانید!
اگر میخواهید به یک سخنران خوب تبدیل شوید، ابتدا باید درباره معنای یک سخنران خوب، ایده مشخصی داشته باشید. درواقع سخنرانان بزرگ، تا حدی از همین طریق پیشرفت کردند چون میدانستند بهواسطه آنچه میگویند، چطور میتوانند دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. بنابراین سخنرانیهای آنها را با دقت بررسی کنید. به مکثها، تأکیدها و ریتم کلامشان توجه داشته باشید.
بهعنوان یک سخنران خوب، هرگز نباید ضرورتی برای عجله کردن در اجرا، احساس کنید. ازآنجاکه اضطراب میتواند باعث سریعتر حرف زدن افراد نسبت به حالت عادی شود، بنابراین لازم است که از سرعت و ریتم حرف زدنتان، باخبر باشید. پس آگاهانه، قدری آهستهتر صحبت کنید. اگر مدیریت بهتری روی سرعت حرف زدنتان داشته باشید، آنگاه بیشتر احساس میکنید که همه چیز تحت کنترل شماست.
اوم، اِ و ... ازجمله آواهایی هستند که فقط در یک اجرای زنده شنیده میشوند. زیرا ذهن سخنران برای همگامی با آنچه قصد دارد بگوید، به یک یا چند لحظه زمان نیاز دارد. ادای چنین آواهایی، به تتهپته افتادن و اساساً هر شکلی از لغزش کلامی، اغلب بهواسطه اضطراب رخ میدهد. هرچند اضطراب امری کاملاً طبیعی و نرمال حتی برای یک سخنران خوب است، اما میتواند علامتی باشد که باید سرعت گفتارتان را کاهش دهید. سخنرانی که آرام صحبت میکند، مطمئناً از کسی که تند صحبت میکند و در ورطهی تپقهای زیاد گرفتار میشود، عملکرد بهتری خواهد داشت.
حتی اگر هر کلمه از سخنرانیتان را با نهایت دقت، بررسی کرده باشید، باز هم بخشهایی وجود دارند که از نظر ارتباط با ایدهی اصلی سخنرانی، مهمتر هستند. تأکید روی این بخشها، امری بسیار مهم در ایراد سخنرانی محسوب میشود. این تأکید را میتوانید با آرامتر یا بلندتر ادا کردن و همینطور تکرارِ دوبارهی آنها انجام دهید.
هرچند ممکن است حین سخنرانی، قدری احساس تنش و اضطراب کنید اما خوشبختانه همین حالت میتواند به برقراری ارتباط عاطفی شما با موضوع و ابراز هر چه بهتر خودتان، کمک کند. افزایش یا کاهش بلندی صدا برای ابراز احساسات خاص، میتواند مخاطبان را با آنچه میگویید، بهتر درگیر کند. بهعنوان یک قاعده کلی، افراد ترجیح میدهند که پای صحبتهای یک سخنرانِ مشتاق که احساساتش را بهخوبی بیان میکند، بنشینند. اگر برای ایراد سخنرانی عمومی، اضطراب دارید، عمل کردن شبیه به یک ربات و عاری از بروز احساسات، شاید مسیر امنی به نظر برسد اما میتواند شما را از مخاطبان، دور کند.
سخنران خوب، مکث را نیز چاشنی کار میکند! دقیقاً مثل تکنیک تکرار، سکوت هم میتواند بهعنوان یک راهکار تاکیدی مؤثر، چیزهای زیادی را بگوید. مکثها بعد از بیان یک ایدهی مهم یا خاص یا بین بخشهای مجزای سخنرانی، میتوانند نقش مؤثری در ارتقای گیرایی کلام ایفا کنند. علاوه بر این، مکث کردن میتواند فرصتی برای تفکر بیشتر مخاطبان یا مجالی برای تشویق شما از سوی آنها، فراهم کند. حتی اگر به تشویق کردن نیازی نداشته باشید، باز هم تشویق شما از سوی حضار باعث میشود که مخاطبان، به توانایی شما یا صحت گفتههایتان، اعتماد بیشتری پیدا کنند.
ژست و حالت بدن قاطع و استوار، از علائم بارز اعتمادبهنفس یک سخنران خوب است. این همان چیزی است که در همه سخنرانیها به آن نیاز دارید. بنابراین پشت و بدنتان را صاف نگه داشته و شانههایتان را به سمت بیرون متمایل کنید.
اگر عصبی باشید، چهرهتان یخ میزند و در این صورت، کلمات، تنها ابزار برقراری ارتباط خواهند بود. سخنرانیهای تأثیرگذار و پرجوشوخروش از حیث عاطفی، بهترین سخنرانیها هستند و زمانی که این احساسات و عواطف توسط سخنران بازتاب پیدا میکنند، شدت این اثرگذاری بیشتر میشود. انطباق حالات چهره با آنچه میگویید، سخنرانیتان را با نوعی قابلیت اعتماد و باورپذیری همراه میسازد.
چه روی استیج در حال سخنرانی باشید یا یک جای خودمانیتر، فرقی نمیکند! همواره ممکن است بهطور اتفاقی، از محدودهای که برای سخنرانیتان تعیین شده فراتر رفته و فضای بیشتری را اشغال کنید. حتی اگر یک سخنران خوب و قهار هم باشید، باید بدانید که از بین مخاطبان، همواره افرادی هستند که میخواهند بهصورت چشمی با سخنران درگیر شوند. اینکه اجازه دهید مخاطبان هنگام حرکت کردن یا قدم زدنتان بتوانند شما را با چشمانشان دنبال کنند، باعث میشود اجرای پویاتری داشته باشید.
تماس چشمی، مؤلفهای ضروری برای ارتقای کیفیت ارتباط یک سخنران خوب مخاطبان است. اما تماس چشمی نباید یک حالت ثابت و بلا تغییر باشد و شما نیازی هم به برقراری ارتباط چشمی با تکتک حضار حاضر در جلسه سخنرانی ندارید. در عوض، چرخاندن گاهبهگاه چشمهایتان از یک سو بهسوی دیگر، میتواند احساس تعامل بین مخاطب و حضار را به آنها القا کند.
زبان بدن، برای یک سخنران خوب، سلاحی قدرتمند روی صحنهی اجراست اما فقط زمانی ارزشمند است که با موضوع بحث، ارتباط و تناسب داشته باشد. برای نشان دادن تاسف یا تعجب تان حین سخنرانی، درباره حرکات بدن و تکانهای دست یا سر فکر کنید. با استفاده از زبان بدن بهعنوان شکل دیگری از ارتباط، میتوانید مقصودتان را به شکلی مؤثرتر به مخاطبان انتقال دهید.
قبل از هر چیز، باید هر حرکت قابلتوجه بدنتان را حین سخنرانی، کنترل کنید. بسیاری از افراد وقتی مضطرب میشوند، وول میخورند، دستوپایشان را گم میکنند یا به خودشان میپیچند! اگر قرار است عملکرد موفقیتآمیزی در ایراد سخنرانی عمومی داشته باشید، این آن تصویری نیست که باید از خودتان ارائه دهید. سخنران خوب باید برای کنترل هوشمندانه حرکات بدن، برنامه مشخصی داشته باشد. اگر هنوز بهاندازه کافی با سخنرانی عمومی احساس راحتی نمیکنید و نمیتوانید بین صدا و حرکات بدن، تعادل برقرار کنید، احتمالاً ترجیح میدهید که روی استیج، کاملاً آرام و ساکن بمانید. ولی مطمئن باشید که در این شرایط، حرکات ناخودآگاه و غیرارادی، برخلاف تصمیم شما عمل خواهند کرد.
سخنران خوب، برای اجرایش، ساختار تعریف میکند. سخنرانی عمومی، تا حد زیادی به مقالات شفاهی شباهت دارد و به همین دلیل، معمولاً از یک قالب مشابه پیروی میکند. اگر خودتان در حال نوشتن متن سخنرانی هستید، برای سازماندهی بهتر نکات، باید تلاش کنید آن را به بخشهای مختلفی تقسیم کنید. اما حتی اگر هم متن سخنرانی را ننوشتهاید، آگاهی از نقشِ ساختاری هر بخش از سخنرانی، ایدهای خوب و یاریرسان است. بهطورکلی، تقریباً همه سخنرانیها، از سه بخش تشکیل شدهاند:
مهم نیست موضوع سخنرانی، چقدر ساده یا پیچیده باشد. درهرصورت همواره باید حداقل یک یا دو عبارت در کلامتان وجود داشته باشد که هر مخاطبی که به آن گوش میدهد، فوراً آن را به خاطر بسپارد.
یک سخنران خوب، همزمان با کنترل سرعت و حفظ ریتم سخنرانیاش، باید برای زمان مخاطبان نیز ارزش و احترام قائل شود. وقتی بتوان کل مباحث سخنرانی را در بیست دقیقه جمع کرد، نیازی نیست آن را تا سی دقیقه طول دهید. تجدیدنظر در بخشهایی از سخنرانی و خلاصهسازی آن، بسیار سادهتر و منطقیتر از آن است که برای بیان همه حرفهایتان، تندتر صحبت کنید.
هیچچیز ارزشمندی بدون تلاش و تمرین حاصل نمیشود. اگر واقعاً میخواهید مخاطبان از سخنرانی شما، چیزی عایدشان شود و شما را بهعنوان یک سخنران خوب جدی بگیرند، باید تکرار و تمرین سخنرانی را در دستور کار بگنجانید. سخنرانیتان را در مقابل آینه انجام دهید و هنگام سخن گفتن، ببینید چطور به نظر میرسید؟ ضبط کردن تمرین سخنرانی یا فیلم گرفتن از آن نیز میتواند اقدام مؤثری باشد. با این کار، قادر خواهید بود عملکردتان و نقاط قوت و ضعف آن را بهوضوح ببینید.
درست است که شما زمان و انرژی زیادی را صرف ایراد سخنرانی کردهاید، اما مخاطبانتان نیز بخشی از وقت ارزشمندشان را به شنیدن حرفهای شما اختصاص دادهاند. به همین دلیل، آنها شایسته تقدیر و تشکر هستند. سپاسگزاری از حضار و اذعان به قدردانی بابت اینکه وقتشان را در اختیار شما گذاشتهاند، باعث میشود که سخنرانیتان را به شکلی گرم و دوستانه، به پایان برسانید.