اکثر مردم لکنت زبان را اختلالی میدانند که مفاهیمی مثل ترس، استرس و ضعف را در ذهنشان تداعی میکند. بسیاری از آنها فکر میکنند که لکنت، پدیدهای عجیب و غریب یا یک مسئله غیرقابلحل است؛ درحالیکه چنین طرز فکری به هیچ عنوان درست نیست! افراد مشهور زیادی را سراغ داریم که مقطعی از زندگی را با لکنت سپری کردهاند. وینستون چرچیل، جو بایدن، مرلین مونرو، امیلی بلانت و ... تنها چند نمونه از آنها هستند.
نگرشِ غالباً منفی نسبت به بحث لکنت زبان، بیش از آنکه ناشی از خودِ لکنت باشد، از ناآگاهی اجتماعی سرچشمه میگیرد. دلیل اصلی این ناآگاهی، عدم شناخت پدیده لکنت و همینطور عدم اِشراف بر باید و نبایدهای برخورد با افراد دچار لکنت است. بنابراین ابتدا باید لکنت و ماهیت آن را بشناسیم و از آن مهمتر، بدانیم چطور با آن برخورد کنیم؟
تعریف لکنت و چراییِ ایجاد آن، صرفاً به گیر کردن هنگام حرف زدن خلاصه نمیشود. برای شناخت لکنت زبان در وهله نخست باید سازوکار تکلم و تولید صدا را بشناسیم. یعنی بدانیم که اساساً چه اتفاقی میافتد که انسان را قادر به حرف زدن میکند؟
با ورود اکسیژن به ریهها، دیاکسید کربن از آنها خارج میشود. این دیاکسید کربن، وارد نای شده و بعد از عبور از حنجره، تارهای صوتی را مرتعش میکند. با ارتعاش تارهای صوتی، صدا تولید شده و افراد میتوانند حرف بزنند. این سادهترین شرح از فرایند تکلم و تولید صداست. حالا اگر در این فرایند، مسیر خروج دیاکسید کربن مسدود شود، تکلم دچار اختلال خواهد شد. اینجاست که پدیده لکنت خود را نشان میدهد.
همانطور که گفتیم لکنت زبان بهواسطه اختلال در فرایند تولید صدا بروز مییابد. اختلالی که معمولاً از انسداد خروج جریان دیاکسید کربن ناشی میشود. بااینحال، لکنت در افراد مختلف، نمودِ یکسان و مشابهی ندارد. به عبارت دیگر، افراد دچار لکنت، یکجور و مثل هم لکنت نمیکنند. بنابراین لازم است که انواع لکنت را بشناسیم.
در یک دستهبندی کلی، لکنت زبان را به 4 نوع یا الگو تقسیم میکنند:
آشنایی با انواع لکنت زبان به شناخت نوع غالب آن در افراد کمک میکند. بااینحال، علاوه بر نوع غالب، گاهی ممکن است شاهد اَشکال دیگری از لکنت نیز در فرد باشیم. بهعنوان مثال، فردی که عمدتاً دارای لکنت قفل است، ممکن است گاهی با الگوی تکرار لکنت کند.
بهطور کلی جامعه گرایش دارد که هر پدیده ناهمسو و متفاوتی را به چشم یک اختلال ببیند؛ لکنت زبان هم از این قاعده مستثنا نیست و به همین دلیل، بهکرات شاهد واکنشهای نسنجیده جامعه نسبت به این پدیده هستیم.
از نظر سازوکار تکلم، لکنت را میتوان نوعی اختلال محسوب کرد. چون همانطور که دیدیم، فرایند عادی جریان خروج دیاکسید کربن برای تولید صدا با مشکل روبرو میشود. بااینحال، نکته بسیار مهم این است که بدانیم لکنت فقط یک اختلال گفتاری است نه یک اختلال روانشناختی. درواقع اگر بخواهیم دقیقتر به این موضوع بپردازیم باید بگوییم که در لکنت، جنبهی روانی گفتار دچار مشکل میشود. با این وجود، تأثیر لکنت بر زندگی فرد بهخودیخود آنقدر زیاد نیست که مسئلهای بغرنج تلقی شود. هرچند که کنترل این تأثیر تا حد زیادی به عوامل محیطی و مهمتر از همه خانواده بستگی دارد.
درنهایت، صحیحترین نگرش نسبت به لکنت این است که آن را نه یک اختلال، بلکه یک تفاوت گفتاری بدانیم.
چرا لکنت زبان میگیریم؟ این یک سؤال مهم و درعینحال پرتکرار است که سالها ذهن افراد دچار لکنت و خانوادهها را به خود مشغول کرده است. متخصصان گفتاردرمانی نیز برای یافتن پاسخ این پرسش، تلاش بسیار زیادی کردهاند. ولی باید اذعان داشت که تا امروز، دلیل واضحی بهعنوان عامل اصلی بروز لکنت شناسایی نشده است.
آنچه با قطعیت میتوان گفت این است که لکنت زبان، در اثر ناهماهنگی حرکتی و عملکرد سیستم عصبی رخ میدهد. به عبارت سادهتر، وقتی زبان نتواند برای بیان افکار و ایدههای ذهنی گوینده، به سرعت و سهولت در دهان بچرخد، لکنت ایجاد میشود. ولی این ناهماهنگی بین حرکت زبان و عملکرد سیستم عصبی، به معنای وجود آسیب مغزی در فرد نیست. بلکه تنها باید آن را نوعی تفاوت در عملکرد مغز بدانیم.
بد نیست بدانید که شبکه پردازش اطلاعات گفتاری و زبانی انسان در نیمکره چپ مغز واقع شده؛ تحقیقات نشان داده سطح فعالیت این نیمکره در بزرگسالانی که دچار لکنت هستند، نسبت به سایرین کمتر است. اما درنهایت ریشه این فعالیتِ کمتر و متعاقباً عدم هماهنگی حرکتی و عصبی چیست؟ واقعیت این است که هنوز پاسخ قطعی و پذیرفتهشدهای برای این پرسش وجود ندارد. البته ژنتیک در این ماجرا نقش مهمی ایفا میکند. به این معنا که احتمال لکنت زبان در افرادی که یکی از اعضای خانواده آنها به لکنت دچار بوده، بیشتر است.
برخی گمان میکنند یکی از دلایل لکنت زبان، استرس و اضطراب است. ولی باید دانست که عواملی مثل استرس و اضطراب نه علت لکنت، بلکه تشدیدکننده آن هستند. علاوه بر این، استرس و اضطراب گاهی میتوانند معلول و نتیجه لکنت باشد. به این معنا که فرد به دلیل فشاری که حین صحبت کردن متحمل میشود، احساس استرس یا اضطراب میکند. این فشار معمولاً بیش از آنکه به خودِ لکنت مربوط باشد، از نگرانیِ فرد بابت واکنش افراد دیگر نسبت به نحوه حرف زدن او نشئت میگیرد.
نشانههای اولیه لکنت در کودکی و بین 2.5 تا 6 سالگی آشکار میشود. این همان بازهای است که توانایی کودک در تکلم و جملهسازی شکل گرفته و بهتدریج تکامل مییابد. بهطور کلی و بنا به آمار، 5% کودکان 2.5 تا 6 ساله، با مسئله لکنت درگیر میشوند. از هر 5 کودک دچار لکنت، 4 نفر پس از مدتی و خودبهخود درمان میشوند. این یعنی در 80% موارد برای درمان لکنت به هیچ مداخله یا اقدامی نیاز نیست.
نکته دیگر اینکه احتمال درگیری پسران با لکنت، 4 برابر بیشتر از دختران است؛ درنتیجه والدین باید رفتار کلامی پسربچهها را با دقت بیشتری زیر نظر بگیرند. از طرف دیگر، هرچند دختربچهها کمتر با مسئله لکنت درگیر میشوند ولی چنانچه تا 6 ماه بعد از بروز نشانههای اولیه بهبود نیابند، والدین باید انجام اقدامات درمانی لازم را در دستور کار قرار دهند.
6 سالگی معمولاً بهترین سن برای درمان لکنت زبان است. همانطور که گفتیم تا این زمان، لکنت اغلب کودکان خودبهخود از بین میرود؛ ولی اگر این اتفاق نیفتاد، والدین باید پیش از آنکه کودک وارد مدرسه شود، برای درمان او وارد عمل شوند.
دلیل تأکید بر آغاز اقدامات درمان لکنت در 6 سالگی این است که تا این زمان، لکنت صرفاً یک مسئلهی گفتاری محسوب میشود. ولی با ورود به مدرسه، کودک از واکنش همسالان نسبت به نحوه حرف زدن خود متأثر میشود. این تأثیرپذیری بهتدریج، ذهن او را مشغول میکند و باعث بروز مسائل روحی و روانی میگردد. در این مرحله، لکنت دیگر نهفقط یک مسئله گفتاری، بلکه یک معضل روانی خواهد بود. واضح است که در چنین شرایطی، درمان لکنت به کاری دشوارتر تبدیل میشود.
نهایتاً اینکه اگر بهموقع اقدام کنید و از یک گفتار درمان کاربلد کمک بگیرید، لکنت زبان قطعاً درمان میشود.
درمان لکنت زبان، فرایندی تخصصی بوده که مجال تشریح آن در این گفتار کوتاه نیست. اما بهطور کلی باید دانست که درمان لکنت به دو روش انجام میشود:
همانطور که گفتیم اثربخشی تکنیکهای درمانی، ارتباط مستقیمی با زمان اتخاذ آنها دارند. به همین دلیل، درمان لکنت در بزرگسالان دشوارتر از درمان لکنت در کودکان بوده و به زمان بیشتری نیاز دارد.
نکته مهم دیگری که نقش مؤثری در درمان لکنت زبان ایفا میکند، اهمیت توسل به روشهای علمی است. هرچند تا امروز دلیل قطعی و واضحی برای لکنت شناسایی نشده، اما میدانیم که برای بهبود آن باید مسئله ناهماهنگی عصبی و حرکتی را حل کنیم. حل این مسئله، مستلزم اتخاذ یک روش علمی بوده که باید با نظارت گفتار درمان انجام شود. این مسئله با خوراندن تخم کفتر یا از آن بدتر، توسل به روشهایی مثل جادو و دعانویسی، هرگز حل نخواهد شد! روشهای غیرعلمی نهتنها کمکی به درمان لکنت نمیکنند، بلکه میتوانند مشکلات بیشتری به بار بیاورند.
شاید فکر کنید که مسئله اصلی افرادی که لکنت میکند، خود لکنت است؛ ولی اشتباه فکر میکنید! مسئله اصلی این افراد، ناآگاهی جامعه از شیوه درست برخورد با پدیده لکنت زبان است. بنابراین یکایک ما باید در کاهش فشار وارد بر آنها، نقش مؤثر و سازندهای ایفا کنیم. در این زمینه باید و نبایدهایی وجود دارند که با رعایت آنها میتوانیم تجربه خوشایندتری را از تعامل اجتماعی برای افراد دچار لکنت رقم بزنیم: