... و زمانی که «بودن» در «داشتن» تعریف شد! داشتن هر آنچه دیگریها دارند، یا دقیقتر، هرآنچه که دیگریها به نمایش، درمعرض دیدها، میگذارند. از تازهترین جریان کاشت ناخن محبوب گرفته تا آخرین نحوهی فکر و احساس ِِبه اصطلاح معقول درباره وقایع روزمره. آخرین رژیم غذایی باکلاس و یا بهنوعی سالم تا آخرین مدل راحت پولدار شدن یک شبه.
و زمانی که «بودن» در «مصرف کردن» تعریف شد!
باید نت داشته باشی و دیتا مصرف کنی تا همین فعل سادهی بودن در موردت صدق کند!