میان تمام تاریک و روشنهای این سال آخر، از قرن پر حادثه ما، بابان (انتشارات بابان) شروع جدیدی را رقم زد که انگار صبح روشنی را نوید میدهد. بخشی از شاد بودن در زندگی همین است. نشستهای... نه مثل فیلمها چشم در چشم افق و نه مثل داستانها بی قرار و سرگشته. فقط نشستهای و لاک میزنی. عادیتر از همیشه. پستچی در میزند و فکر میکنی: جمعه! پستچی؟! و هدیهای که سالها دوست داشتی در آغوشش بگیری ... چاپ چند شعر و داستان کوتاه با همکاری "انتشارات بابان" را به خودم تبریک میگویم :) و سال نو، قرن نو و زندگی نو را به شما ♥