چشمانم را که باز میکنم، دنیا همان دنیا است. خسته، دودگرفته و دور. میاندیشم این هم شد زندگی! فایده این تکرار بی معنا چیست! که حتی سال نویش هم بوی نو شدن نمیدهد. به ویرگول سر میزنم تا بنویسم. فارق از اینکه آن 44 نفر عزیز (دوستان نادیدهی من) لایک خواهند کرد یا نه... مینویسم تا تنها نباشم. و...
پیامی از ویرگول (که به احتمال زیاد برای شما هم ارسال شده است) معادله را به هم میزند. میخندم و میگویم: "زندگی به همین دلخوشیهای کوچک بند است. پیامی از دوستی نادیده. جالب، قشنگ و عجیب".
ممنونم ویرگول