باران به سوی چشمهای تو روانه بود
تا که بشوید از روی تو این همه ملال را
دست من اما به سوی زلف کجات نرفت
تا که بازگو کنم شرح و حکایت ماه و مهر را
تو بگو
کی! کجا! چه وقت ببینمت
تا که نمایان کنم این کام تلخ را
از دوری تو ای نو دیده دلم گرفت
به کدام ستاره بگویم شرح این فراق را