تعریف: رفتار ضداجتماعی مزمن توسط افراد 18 ساله یا کمتر که خارج از کنترل والدین است و اغلب در معرض اقدامات قانونی و تنبیهی قرار می گیرد.
بر اساس گزارش اداره تحقیقات فدرال (FBI) و مراکز کنترل بیماری (CDC)، میزان دستگیری نوجوانان آمریکایی (افراد 18 ساله یا کمتر) که مرتکب جرایم خشونتآمیز میشوند از 137 درصد در سال 1965 به 430 درصد در سال 1990 افزایش یافته است. در حالی که نوجوانان بیشترین احتمال ارتکاب جرم را دارند، بزهکاری آنها با وقوع کلی جرم و جنایت در جامعه مرتبط است: جرم نوجوانان با افزایش جرایم بزرگسالان افزایش می یابد. اکثر جرایم خشن نوجوانان توسط مردان انجام می شود. در حالی که نرخ های بزهکاری یکسان به سفیدپوستان و غیرسفیدپوستان نسبت داده می شود، غیر سفیدپوستان نرخ دستگیری بالاتری دارند.
با وجود آشفتگی عاطفی مرتبط با نوجوانی، بیشتر نوجوانان راههای قانونی و غیرخشونتآمیز برای ابراز احساسات خشم و ناامیدی و ایجاد عزت نفس پیدا میکنند. با این وجود، برخی از نوجوانان برای این اهداف و در واکنش به فشار همسالان به فعالیت های مجرمانه روی می آورند.
تعدادی از عوامل با افزایش جرایم نوجوانان مرتبط است، از جمله خشونت خانوادگی. والدینی که به طور فیزیکی یا کلامی یکدیگر یا فرزندانشان را مورد آزار و اذیت قرار می دهند بسیار بیشتر احتمال دارد فرزندانی را تربیت کنند که مرتکب جرم شوند. به عنوان مثال، در مطالعه ای که در سال 1989 انجام شد، 80 نفر از 95 نوجوان بزهکار زندانی شاهد خشونت شدید خانوادگی بوده یا قربانی آن شده بودند. در مطالعه ای بر روی قاتلان نوجوان نیز موارد مشابهی از سوء استفاده مشاهده شد.
نرخ رو به رشد فقر در ایالات متحده، به ویژه در میان کودکان، به بزهکاری نوجوانان نیز نسبت داده شده است. در اواخر دهه 1980، انجمن ملی آموزش پیش بینی کرد که 40 درصد دانش آموزان دبیرستانی زیر خط فقر زندگی می کنند.
خشم و ناامیدی جوانان کم درآمد حذف شده از «زندگی خوب» که در رسانههای جمعی به تصویر کشیده میشود، همراه با فقدان فرصتهای قابل مشاهده برای ایجاد مسیرهای مولد برای خود، بسیاری را به سمت جنایت سوق میدهد که بیشتر آن مربوط به مواد مخدر است.
ارتباط چشمگیری بین مصرف مواد مخدر و فعالیت های مجرمانه پیدا شده است: افرادی که از مواد مخدر غیرقانونی مانند کوکائین و هروئین سوء استفاده می کنند، شش برابر بیشتر از غیر مصرف کنندگان مواد مخدر مرتکب جرم شده اند.
برای بسیاری از جوانان فقیر داخل شهر، بزهکاری نوجوانان با مشارکت در تجارت مواد مخدر آغاز می شود. به کودکان 9 یا 10 ساله به اندازه 100 دلار در روز دستمزد می پردازند تا در زمان انجام معاملات مواد مخدر به عنوان نگهبان خدمت کنند. کراک، یکی از قویترین داروهای اعتیادآور موجود، در اواسط دهه 1980، به بزهکاری مرتبط با مواد مخدر کمک کرد.
کودکان نادیده گرفته شده والدین معتاد به کراک، بهویژه احتمالاً خودشان به سمت فرهنگ مواد مخدر کشیده میشوند. ثروت به دست آمده از تجارت مواد مخدر با دامن زدن به افزایش باندهای خشن خیابانی، سطح بزهکاری نوجوانان را افزایش داده است. بسیاری از باندها عملیات بسیار سازمان یافته با سلسله مراتب رسمی و کدهای سختگیرانه لباس و رفتار هستند. با میلیون ها دلار پول مواد مخدر پشت سر آنها، آنها از مناطق شهری بزرگ به جوامع کوچکتر گسترش می یابند.
نوجوانان، چه فقیر و چه از طبقه متوسط، برای موقعیت، احترام و احساس تعلق به باندها می پیوندند که آنها را در سایر زمینه های زندگی خود محروم می کند. برخی از آنها برای جلوگیری از آزار اعضای باند برای پیوستن به آنها تحت فشار قرار می گیرند. هنگامی که در یک باند قرار می گیرند، نوجوانان به احتمال زیاد درگیر اعمال خشونت آمیز هستند.
سیستم قضایی اطفال و نوجوانان منسوخ و ناکارآمد شده است و در برخورد با حجم و ماهیت جرایم امروز نوجوانان مورد انتقاد قرار گرفته است. یک نوجوان باید 16 یا 18 سال سن داشته باشد (بسته به ایالت) تا بدون توجه به جرم ارتکابی به عنوان بزرگسال در دادگاه کیفری محاکمه شود.کودکان بزهکار زیر 13 سال، بزهکاران نوجوان در نظر گرفته می شوند و صرف نظر از نوع جرمی که مرتکب شده اند، فقط در دادگاه خانواده قابل محاکمه هستند. مگر اینکه مجرم قبلاً دو جرم سنگین مرتکب شده باشد، حداکثر مجازات آن 18 ماه در یک مرکز جوانان است.
نوجوانان بین 13 تا 16 سال به عنوان "مجرم نوجوان" طبقه بندی می شوند. به ندرت از آنها عکس گرفته می شود یا انگشت نگاری می شود، حتی در موارد تجاوز یا قتل، و معمولاً احکام ملایمی دریافت می کنند. اکثر آنها برای دوره ای کمتر از چهار ماه محبوس هستند. از حدود 2 میلیون نوجوان دستگیر شده در هر سال، تخمین زده می شود 50 درصد بلافاصله آزاد می شوند. کسانی که پروندههایشان در دادگاه رسیدگی میشود، اغلب به مجازات تعلیقی محکوم میشوند یا مشروط میشوند.
از بین کسانی که به زندان محکوم می شوند، اکثر آنها پس از آزادی به فعالیت های مجرمانه باز می گردند و بسیاری از این بیم دارند که این مجرمان جوان با خشونت بیشتری از زندان بیرون بیایند. علاوه بر این، حجم غیرقابل کنترل افسران مشروط در بسیاری از شهرها، پیگیری کافی از نوجوانان را غیرممکن می کند.
بنابراین، آن دسته از نوجوانانی که به جرم و جنایت روی میآورند، با یک عامل بازدارنده مواجه نیستند، وضعیتی که باعث شده است بسیاری از مقامات، سهم بزرگی از تقصیر جنایت نوجوانان را به گردن شکست سیستم قضایی اطفال بگذارند.
برنامه های جایگزین مبتنی بر جامعه برای همه نوجوانان به جز خشن ترین نوجوانان تا حدی در کاهش جرم و جنایت نوجوانان موفق بوده است. اینها شامل خانه های گروهی است که مشاوره و آموزش ارائه می دهند؛ برنامه های خیابانی و برنامه های مشاوره بحران که کمک های اضطراری را به نوجوانان و خانواده های آنها ارائه می دهد؛ و استقرار در یک خانه پرورشی، زمانی که یک محیط خانه پایدار وجود ندارد.
بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت، سالانه۲۰۰ هزار نفر نوجوان و جوان در اثر خشونت جان خود را از دست میدهند. خشونت و قتل در میان این قشر از جامعه چهارمین عامل مرگومیر نوجوانان جهان به شمار میرود. بنا بر آمار این سازمان، شدت خشونت در سن بلوغ و اوایل نوجوانی در میان افراد ۱۸تا ۲۰ سال افزایش مییابد و میزان گرایش به خشونت و قانونشکنی در میان نوجوانان تا سال ۲۰۱۵ در حدود ۴۰ درصد اعلام شده است.
علل وعوامل درونی، وضعی و محیطی در تمام جرایم مشترک است اما در حوزه اطفال و نوجوانان عامل خانواده را به عنوان یکی از شاه بیتهای عوامل موثر در بررسی پرونده های شخصیت می بینیم، ناهنجاری ها و اختلالات خانوادگی اعم از جدایی پدر و مادر، فوت پدر یا مادر یا هر دو، بدسرپرستی پدر، مادر یا هر دو، محل زندگی، محیط دوستان و همسالان و هچنین وضعیت درآمدی در ارتکاب جرایم اثر مستقیم دارند.
آمار بزهکاری و جرایم در اطفال و نوجوانان در کشور سیاه و بسیار بالاست. در حوزه بررسی جرایم از نظر جرمشناسی و آسیبشناسی اجتماعی همواره «آمار» محرمانه تلقی میشوند و به همین سبب نه تنها آمارهای در دسترس خیلی قابل استناد نیستند بلکه متاسفانه امکان تحلیل آماری در این زمینه در کشور وجود ندارد.
بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ عنوان مجرمانه وجود دارد که عمدتا برای آنها پرونده واقعی اطفال ایجاد میشود و از بین این عناوین، شش عنوان مجرمانه از جمله جرایم رانندگی بدون گواهینامه، شرب خمر و مصرف مشروبات الکلی، جرایم مرتبط با مواد مخدر، سرقت، ایراد ضرب و جرح و اعمال منافی عفت بیشترین آمار را به خود اختصاص میدهند و از جرایم پرتکرار در بین اطفال و نوجوانان به شمار میآیند.
راهکاریهای جلوگیری از ارتکاب جرم اطفال و نوجوانان در سه سطح پیشگیری قابل پیگیری است، در پیشگیری سطح اول آموزش و ارتقاء فرهنگ، در سطح پیشگیری وضعی محیطهای جرمزا و جرمخیز کنترل میشود و در پیشگیری سطح سه اقدمات بالینی و درمانی مدنظر است.
در سطح یک باید به گونهای عمل شود که اساسا زمینه ارتکاب خشونت در کودکان از بین برود و بر نهاد خانواده و تحکیم خانواده تمرکز شود و به مقوله پرورش در مدارس و مهدهایکودک بیش از پیش توجه شود و با شناسایی مراکز جرم خیز می توان به صورت وضعی از بروز جرم پیشگیری کرد و در سطح سه اقداماتی در جهت پیشگیری از تکرار جرم انجام میشود.
نظریه پردازش اطلاعات
ضریب هوش(IQ)
وراثت
جان دیویی
روانشناسی رشد
طرحواره روانشناختی
سواد دیجیتالی