نکات کلیدی
اگر به دنبال ایجاد تغییر در زندگی خود هستید، حتی یک چیز ساده مانند رفتن منظم از پله ها به جای آسانسور، می تواند موثر واقع شود. دانشجویان اغلب استراتژیهای عملی و شناختهشده را پیشنهاد میکنند: اهداف مشخصی را تعیین کنید، مزایای آن را مطالعه کنید، یا متعهد شوید که آن را با یک دوست انجام دهید.
در حالی که اینها مطمئناً می توانند کار کنند، به شدت به انگیزه و اراده داخلی بستگی دارند. اما یک رویکرد سادهتر وجود دارد: ساختمانی را پیدا کنید که آسانسور در آن خراب است. ممکن است خنده دار به نظر برسد، اما وقتی آسانسور در دسترس نیست، مردم سر جای خود نمی مانند بلکه از پله ها می روند.
به جای اتکای صرف به نیروی اراده، می توانیم محیط اطراف خود را طوری شکل دهیم که ما را به سمت رفتارهایی که می خواهیم سوق دهد. به قول معروف وقتی گلی شکوفا نمیشود، شما محیطی را که در آن رشد میکند درست میکنید، نه گل را.
در اینجا سه پیشنهاد وجود دارد که به شما کمک می کند محیط خود را برای دستیابی به اهداف خود تنظیم کنید:
روی راحتی و سهولت تمرکز کنید
دو مدیر اجرایی، مفهوم "اصل موز" را برای نشان دادن بینش عجیب و غریب و در عین حال قدرتمندی که بارها در اتاق های استراحت شرکت ها شاهد بوده اند، معرفی کردند. کارمندان در مواجهه با انتخاب بین موز و پرتقال، تقریبا همیشه موز را انتخاب می کنند. این به این دلیل نیست که موز طعم بهتری دارد، بلکه به این دلیل است که آنها راحت تر و کمتر کثیف کننده هستند؛ حتی موانع کوچک، مانند پوست کندن یک پرتقال، می توانند بر تصمیمات ما تأثیر بگذارند.
شما می توانید این اصل را با از بین بردن موانع کوچکی که بین شما و اهدافتان قرار دارد اعمال کنید. یک ورزشکار بعد از اینکه بلافاصله پس از بازگشت از محل کار به خانه لباس های بدنسازی خود را تعویض کرد، شروع به ورزش منظم تری کرد. پیش از این، او پس از رسیدن به خانه، لباسهای راحت خود را می پوشید، که باعث میشد بعداً انگیزهاش برای تغییر وسایل ورزشگاه سختتر شود. با حذف آن مانع کوچک، او تفاوت قابل توجهی در ثبات خود دید.
می توانید از این اصل برای افزایش بهرهوری و همکاری استفاده کرد. در محیط باز یک شرکت می خواستند بین همکاری و تمرکز بی وقفه تعادل برقرار کنند. آنها به جای متقاعد کردن کارکنان به اهمیت زمان متمرکز، محیط را برای سهولت در آن تغییر دادند. هر میز مجهز به چراغی بود که در دسترس بودن را نشان می داد: سبز برای در دسترس بودن، زرد برای دور، قرمز برای مشغول بودن و بنفش برای "مزاحم نشوید". آنها با شفاف و قابل مشاهده بودن در دسترس بودن، رفتارهای مورد نظر را ساده و شهودی کردند.
نشانه هایی برای اقدام بسازید
شما می توانید علناً چالشهایی را که در زندگی با آن روبرو هستید، از جمله مبارزه با سلامت روان را به اشتراک بگذارید. در یک دوره به خصوص سخت، درمانگری به مراجع خود پیشنهاد کرد که هر بار که از دری عبور می کند، یک جمله تأیید مثبت را تکرار کند. با تأمل در این عادت، از آنجایی که هر روز از درهای بسیاری عبور میکنید، این یک یادآوری ثابت و تقویتکننده برای تأیید خود است.
استفاده از نشانه ها به عنوان انگیزه یا یادآوری ابزار قدرتمندی است. محققان در کمبریج، ماساچوست، اثربخشی آن را در آزمایشی با 500 مشتری بوفه نشان دادند. پس از خروج از بوفه، به نیمی از مشتریان چند روز بعد یک کوپن معمولی برای استفاده ور بوفه داده شد، در حالی که نیمی دیگر همان کوپن را با پیچ و تاب دریافت کردند. آنها یک مجسمه عجیب و غریب و یادداشتی را که نشان می داد این مجسمه روی صندوق قرار گرفته تا به آنها یادآوری شود که از کوپن استفاده کنند. محققان دریافتند که گروهی که کوپن را با نشانه بصری مجسمه عجیب و غریب دریافت کردند، نسبت به گروهی که کوپن عمومی را داشتند، احتمال بیشتری داشت که باز خرید کنند. این نشانه ساده اقدام را تحریک کرد.
روانشناسی می گفت که من از استراتژی مشابهی برای تحریک عمل در زندگی خود استفاده کرده ام. به عنوان یک دانشمند علوم رفتاری، اهمیت تمرین قدردانی را درک می کنم، با این حال تلاش کردم تا آن را به یک عادت همیشگی تبدیل کنم. من هرگز نتوانستم یک دفتر خاطرات سپاسگزاری را بیش از چند هفته نگه دارم. در نهایت، تصمیم گرفتم از یک نشانه بصری به جای دفترچه یادداشت برای ایجاد لحظات سپاسگزاری استفاده کنم. یکی از رنگهای مورد علاقهام، زرد طلایی را به عنوان نشانهای انتخاب کردم تا هر وقت آن را دیدم مکث کنم و در مورد شکرگزاری فکر کنم. در حالی که اشتباه نیست، من اغلب متوجه می شوم که یک گل طلایی یا یک علامت جاده زرد رنگ را می بینم و از آن لحظه برای تمرین سپاسگزاری استفاده می کنم.
اهرم وسوسه و کنجکاوی را بکار ببرید
در مطالعه ای که در یک مدرسه بازرگانی انجام شد، محققان دو ماه وقت گذاشتند تا مردم را تشویق کنند که به جای آسانسور از پله ها بروند. در ماه اول، آنها پلاکاردهایی را نصب کردند که مزایای استفاده از پله ها را برجسته می کرد و استفاده از پله را به عنوان یک هنجار اجتماعی تبلیغ می کرد. آنها با استفاده از یک شمارنده خودکار نصب شده در راه پله دریافتند که مردم در آن ماه نزدیک به 32000 بار از پله ها بالا رفتند.
در ماه دوم، آنها پلاکاردها را با سوالاتی شبیه به چیزهای بی اهمیت تغییر دادند و به مردم دستور دادند که برای کشف پاسخ از پله ها که در امتداد راه پله نصب شده بود، بروند. در طول آن ماه، بیش از 35000 نفر از پله ها رفتند که 9.8 درصد افزایش داشت. محققان از این استراتژی به عنوان یک "طلب کنجکاوی" یاد کردند، جایی که میل به کشف پاسخ افراد را به انتخاب متفاوت ترغیب می کرد.
معلمی از طلب کنجکاوی در کلاس درس خود استفاده کرد. او اغلب تلاش میکرد تا دانشآموزان را به موقع پس از استراحت به کلاس برگردان. سخنرانی در مورد اهمیت به موقع بودن مؤثر نبود، بنابراین شروع به نمایش یک سؤال روی صفحه قبل از استراحت کرد. پاسخ اولین چیزی بود که در زمان شروع مجدد کلاس در مورد آن صحبت می شد. شایان ذکر است که دانش آموزان بسیار کمتری دیر برگشتند.
محققان در وارتون به طور مشابه با نگه داشتن اعتیادآورترین کتابهای صوتی دانشآموزان در ورزشگاه برای تشویق به ورزش، از وسوسه استفاده کردند. این کتابهای صوتی تنها در حین تمرین در دسترس بودند و در نتیجه حضور در ورزشگاه بیش از 50 درصد افزایش یافت. این ایده که به عنوان بسته بندی وسوسه شناخته می شود، نشان داده است که وقتی چیزی را که شما را شیفته یا هیجان زده می کند، مانند یک کتاب صوتی جذاب، با کاری که باید انجام دهید، مانند ورزش، همراه می کنید، به احتمال زیاد آن را دنبال خواهید کرد.
خلاصه، ایجاد تغییرات معنیدار در زندگی نیازی به تکیه بر نیروی اراده ندارد. با تنظیم محیط خود و استفاده از ابزارهایی مانند راحتی، نشانه ها و کنجکاوی، می توانید سیستمی بسازید که به طور طبیعی شما را به سمت اهدافتان راهنمایی کند. با جفت کردن کاری که باید انجام دهید با چیزی که به طور طبیعی علاقه شما را جلب می کند یا کارها را آسان تر می کند، پایداری و انگیزه را برای شما آسان تر می کند. به جای اینکه بیشتر به خودتان فشار بیاورید، سعی کنید محیط اطرافتان را طوری طراحی کنید که شما را به سمت موفقیت بکشاند.