ویرگول
ورودثبت نام
روان تنظیم
روان تنظیممحمود دلیر عبدی نیا - روانشناس تربیتی - مدیر مجله اینترنتی روان تنظیم و مجله اینترنتی تجربه لذت بخش زندگی - مشاور و مربی راهبردهای یادگیری-مطالعه و یادگیری خودتنظیم، و مربی خلاقیت
روان تنظیم
روان تنظیم
خواندن ۵ دقیقه·۲ ماه پیش

عصر گوگل

تأمل عمیق و فلسفی در مورد اهمیت حافظه

 

«عصر گوگل» اصطلاحی است که به تأثیر عمیق و تحول‌آفرین موتورهای جستجو، به ویژه گوگل، بر نحوه زندگی، یادگیری، کار و تعامل انسان‌ها با دانش اشاره دارد. این عصر، تعریف ما از دسترسی به اطلاعات، حافظه و حتی هوش را تغییر داده است.

ویژگی‌های کلیدی عصر گوگل

۱. دموکراتیزه شدن اطلاعات و دسترسی آنی

پیش از این عصر، دانش ارزشمند و گاه انحصاری بود و از طریق کتابخانه‌ها، دانشگاه‌ها یا متخصصان در دسترس قرار می‌گرفت. گوگل این موانع را از بین برد:

صفر شدن هزینه دسترسی: به معنای واقعی کلمه، تقریباً هر فردی با یک دستگاه متصل به اینترنت می‌تواند به حجم عظیمی از اطلاعات دسترسی داشته باشد.

سرعت بازیابی: پاسخ‌ها در چند ثانیه ارائه می‌شوند. این امر سرعت فرآیند یادگیری و حل مسئله را به شدت افزایش داده است.

۲. تغییر در تعریف «دانستن»

عصر گوگل باعث شده است که توانایی «دانستن یک واقعیت» اهمیت کمتری یابد و جای خود را به «دانستن نحوه یافتن یک واقعیت» بدهد.

از حافظه نگهداری به حافظه ناوبری: تمرکز از انبار کردن داده‌ها به سمت مهارت در فرمول‌بندی سؤالات مناسب و ارزیابی اعتبار منابع منتقل شده است.

۳. ظهور «تنبلی شناختی» و اتکا به حافظه خارجی

این بزرگترین انتقاد به عصر گوگل است. اتکای بیش از حد به حافظه خارجی (مانند ذخیره شماره تلفن‌ها یا حقایق عمومی در جستجوگرها) می‌تواند توانایی مغز برای پردازش عمیق و یادآوری فعال را تضعیف کند.

اثر گوگل: پدیده‌ای که در آن افراد کمتر احتمال دارد اطلاعاتی را به خاطر بسپارند که می‌دانند می‌توانند آن‌ها را بعداً جستجو کنند.

۴. تأثیر بر اقتصاد و بازار کار

در این عصر، ارزش‌گذاری بر مهارت‌هایی که ماشین‌ها نمی‌توانند به راحتی تقلید کنند، افزایش یافته است:

ارزش خلاقیت و ترکیب: توانایی ترکیب اطلاعات مختلف (که اغلب در حافظه شخصی ریشه دارد) برای خلق ایده‌های جدید، مهم‌تر از تکرار داده‌های موجود است.

اهمیت مهارت‌های نرم: اعتماد به نفس، مذاکره، و برقراری ارتباط انسانی (که نیازمند دانش داخلی است) بیش از پیش ارزشمند شده است، زیرا این‌ها چیزهایی هستند که گوگل نمی‌تواند ارائه دهد.

نتیجه‌گیری: عصر گوگل را می‌توان به عنوان یک لایه اطلاعاتی جدید بر روی تمدن بشری در نظر گرفت. این لایه دسترسی را بی‌نهایت آسان کرده است، اما همزمان، وظیفه انسان را سنگین‌تر نموده است: وظیفه ما این نیست که با ماشین‌ها در بازی حافظه رقابت کنیم؛ ما باید ظرفیت‌های شناختی خود را ارتقا دهیم تا بتوانیم بین حجم عظیم اطلاعات قابل دسترس، معنا، زمینه، و خرد را استخراج کنیم. گوگل ابزار جستجوی عظیمی است، اما مغز انسان باید تبدیل به فیلتر و پردازشگر نهایی شود.

 مفهوم انسانی حافظه در برابر ابزار محاسباتی

این تقابل میان حافظه انسانی و ذخیره‌سازی محاسباتی یکی از محوری‌ترین مباحث در فلسفه ذهن و آینده فناوری است. هر کدام دارای نقاط قوت و محدودیت‌های بنیادینی هستند که ماهیت آن‌ها را متفاوت می‌سازد.

به طور خلاصه، ابزار محاسباتی در حجم، سرعت دسترسی، و عینیت بی‌نظیر است، اما حافظه انسانی در زمینه سازی، درک عاطفی، و انعطاف‌پذیری پیشتاز است.

۱. ماهیت ذخیره‌سازی حافظه انسانی (زیستی/عصبی) و ابزار محاسباتی (دیجیتال)

نحوه ذخیره حافظه انسانی شبکه‌ای، ارتباطی، مبتنی بر ارتباطات عصبی است؛ هر یادآوری، مسیر را تقویت می‌کند؛ در ابزار محاسباتی آدرس‌پذیر، مبتنی بر بیت‌ها و آدرس‌های دقیق.

بازیابی حافظه انسانی بر اساس شباهت، احساس یا سرنخ‌های مرتبط تداعی‌گر است؛ در ابزار محاسباتی نیازمند آدرس دقیق یا جستجوی دقیق.

ظرفیت حافظه انسانی نامحدود است؛ به دلیل ساختار شبکه‌ای، امکان فشرده‌سازی و بازسازی وجود دارد. در ابزار محاسباتی محدود به فضای فیزیکی ذخیره‌سازی.

حافظه انسانی ذاتاً خطا‌پذیر، مستعد تحریف، بازسازی در هر بار یادآوری (ساختن خاطره جدید) است. در ابزار محاسباتی عینیت بالاست؛ داده‌ها دقیقاً به همان شکلی که ذخیره شده‌اند بازیابی می‌شوند (مگر در صورت خرابی).

۲. برتری‌های حافظه انسانی: زمینه و معنا

حافظه سنگ بنای وجود ماست زیرا صرفاً «ذخیره» نیست، بلکه «ساختن» است. انسان‌ها اطلاعات را نه به صورت تکه‌تکه، بلکه در قالب روایت‌ها و تجربیات ذخیره می‌کنند. اگر شما کلمه‌ای را بشنوید، مغز شما فوراً آن را به احساسات مرتبط با آن کلمه، مکانی که آن را شنیده‌اید، و فردی که آن را گفته، متصل می‌کند. این زمینه، کلید فهم عمیق و استفاده از اطلاعات در موقعیت‌های جدید است. ابزارهای محاسباتی نیازمند برنامه‌نویسی هستند تا این زمینه را شبیه‌سازی کنند.

خاطرات قوی‌ترین پیوند را با احساسات دارند. این بار عاطفی است که تصمیم‌گیری‌های اخلاقی، انگیزشی و اجتماعی ما را شکل می‌دهد. یک فایل محاسباتی فاقد این وزن زیستی است.

حافظه انسانی می‌تواند الگوهای غیرمنطقی را ترکیب کند تا راه‌حل‌های بدیع بیابد. این توانایی برای انجام «جهش‌های خلاقانه» از نتایج محاسباتی صرف فراتر می‌رود.

۳. برتری‌های ابزار محاسباتی: عینیت و سرعت دسترسی

در مقابل، ابزارهای محاسباتی (گوگل، پایگاه‌های داده) برای وظایفی که نیاز به ثبات و عینیت دارند، ضروری هستند: اگر نیاز به محاسبه یک عدد اعشاری طولانی، فرمول پیچیده شیمیایی، یا نرخ دقیق بهره بانکی باشد، یک ماشین هرگز اشتباه نمی‌کند یا دچار تحریف نمی‌شود.

هیچ انسانی نمی‌تواند کل متون تاریخ بشریت را به خاطر بسپارد. کامپیوترها می‌توانند ترابایت‌ها داده را در کسری از ثانیه جستجو کنند.

اطلاعات دیجیتال فارغ از احساسات و سوگیری‌های روزانه فرد بازیابی می‌شوند.

نتیجه‌گیری: یک همزیستی ضروری

نبرد میان حافظه انسانی و ابزار محاسباتی، یک نبرد «یا این یا آن» نیست، بلکه یک تقسیم کار است:

- حافظه انسانی باید بر «چرا» و «چگونه» متمرکز شود. ما باید دانش عمیق، مهارت‌های اساسی، و چارچوب‌های اخلاقی خود را در ذهن تثبیت کنیم تا بتوانیم سریع و با اعتماد به نفس تصمیم‌گیری کنیم.

- ابزار محاسباتی باید بر «چه» و «کجا» متمرکز شود. ما باید از تکنولوژی برای ذخیره حقایق خامی که به طور مداوم تغییر می‌کنند یا حجمشان بسیار زیاد است، استفاده کنیم.

در عصر کنونی، فرد موفق کسی نیست که سعی کند گوگل را در ذهن خود ذخیره کند، بلکه کسی است که می‌داند دقیقاً چه چیزی باید در ذهن خود داشته باشد (تجربه، زمینه، مهارت) و چه چیزی را می‌تواند با اطمینان به ابزارهای دیجیتال برون‌سپاری کند.

۰
۰
روان تنظیم
روان تنظیم
محمود دلیر عبدی نیا - روانشناس تربیتی - مدیر مجله اینترنتی روان تنظیم و مجله اینترنتی تجربه لذت بخش زندگی - مشاور و مربی راهبردهای یادگیری-مطالعه و یادگیری خودتنظیم، و مربی خلاقیت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید