گفتگوی درونی > مقابله با عدم قطعیت و بلاتکلیفی
عبارات خودگویی میتواند به شما در مدیریت ناشناختهها کمک کند.
در روانشناسی، عدم قطعیت یا بلاتکلیفی به فقدان دانش یا اطلاعات در مورد رویدادهای جاری یا احتمالات آینده اشاره دارد که منجر به حالت ابهام و به طور بالقوه باعث پریشانی میشود. این یک جنبه مشترک و به هم پیوسته از تجربه انسانی است که میتواند بر احساسات، رفتارها و حتی درک ما از زمان تأثیر بگذارد
عدم قطعیت یک حالت روانی است که با فقدان شفافیت یا دانش در مورد آنچه اتفاق خواهد افتاد، مشخص میشود. اغلب شامل نگرانی در مورد آینده و پیامدهای منفی بالقوه است که میتواند منجر به اضطراب و افسردگی شود. عدم قطعیت میتواند طیف وسیعی از احساسات، از جمله اضطراب، استرس، ترس و حتی در برخی موارد هیجان یا لذت را برانگیزد و میتواند بر تصمیمگیری تأثیر بگذارد و منجر به افزایش تلاش، ریسکگریزی یا حتی رفتارهای اجتنابی شود. افراد برای مدیریت عدم قطعیت، استراتژیهای مقابلهای مختلفی مانند جستجوی اطلاعات، ایجاد روالها یا تغییر چارچوب موقعیتها را توسعه میدهند.
عبارات گفتگوی درونی میتوانند به شما در مدیریت ناشناختهها کمک کنند.
افرادی که دوست دارند احساس کنترل داشته باشند، اغلب سعی میکنند با بیش از حد فکر کردن به همه چیز، عدم قطعیت را مدیریت کنند. آنها میخواهند اشتباهات و غافلگیریها را از بین ببرند.
وقتی کسی تمایل زیادی به احساس کنترل دارد، تلاش او برای جلوگیری از غافلگیریهای منفی میتواند تفکر او را در جهتی بیش از حد بدبینانه منحرف کند. این میتواند منجر به تعلل و اضطراب شود.
هفت عبارت زیر به شما کمک میکند تا این چالشها را متعادل کنید. این نمونههای خودگویی از مثبتاندیشی سمی جلوگیری کرده و استقلال شما را تقویت میکند، بنابراین میتوانید اهداف خود را دنبال کنید یا با هر چیزی که سر راهتان قرار میگیرد با اعتماد به نفس بیشتری برخورد کنید.
هفت عبارت خودگویی برای مدیریت عدم قطعیت
هر اطلاعاتی که به من داده شود، در مورد اینکه بعداً چه کاری انجام دهم، حق انتخاب دارم.
من میتوانم مسیر عمل خودم را انتخاب کنم. هر اطلاعاتی که به من داده شود، من هنوز هم میتوانم انتخابهای خودم را داشته باشم.
این عبارت به افرادی کمک میکند که از اطلاعات اجتناب میکنند (چه اطلاعات پزشکی یا مالی یا بازخورد در مورد کارشان)، زیرا میترسند که انتخابهایشان را تضعیف کند.
اطلاعات (یا نتیجهای) که دریافت میکنم میتواند بهتر یا بدتر از انتظارم باشد.
نتیجه من به طور مساوی ممکن است بهتر یا بدتر از حد متوسط باشد.
این عبارت به مقابله با نگرانی و تفکر منفی کمک میکند، بدون اینکه به سمت تفکر مثبت غیرواقعی منحرف شود.
من میتوانم این اقدامات را کنترل کنم [لیست اقدامات]، اما نمیتوانم این نتایج، موقعیت یا واکنش شخص دیگری را کنترل کنم.
من میتوانم استراتژیهایی را که استفاده میکنم و تلاشی را که میکنم کنترل کنم، اما نمیتوانم نتیجه یا نحوه واکنش دیگران را کنترل کنم.
این جمله به شما کمک میکند تا روی آنچه میتوانید کنترل کنید تمرکز کنید، در حالی که تصدیق میکنید چه چیزی را نمیتوانید کنترل کنید.
هرچه در مورد آنچه میتوانید کنترل کنید دقیقتر باشید، بهتر است. این به شما کمک میکند تا به جای تعلل یا بیش از حد فکر کردن، به سرعت در مورد آنچه میتوانید کنترل کنید، اقدام کنید. سعی کنید سه مورد سریع را که میتوانید در مورد اقداماتی که میتوانید کنترل کنید، فهرست کنید. به عنوان مثال، اگر در حال تمرین سخنرانی هستید، میتوانید کنترل کنید که آیا از کسی بازخورد بخواهید یا تمرین خود را ضبط کنید و متن تولید شده خودکار را برای هر کلمهای که گفتهاید و متوجه نشدهاید، بررسی کنید.
فرآیندهای تصمیمگیری خوب میتوانند منجر به نتایج بد شوند و برعکس.
این عبارت به جداسازی فرآیند تصمیمگیری شما از نتیجه کمک میکند.
کسی میتواند انتخابی انجام دهد که از نظر آماری احتمالاً بهترین نتیجه را پیش بینی می کند، اما همچنان ممکن است نتیجه بدی داشته باشد.
کسی میتواند انتخاب بیملاحظهای انجام دهد و همچنان نتیجه خوبی داشته باشد.
این عبارت میتواند به شما کمک کند اگر تصمیم گرفتهاید که چگونه پیش بروید، اما به دلیل عدم اطمینان در مورد نتیجه مردد هستید. این یک وضعیت رایج است. افراد بیش از حد متفکر اغلب مدتها پس از تصمیمگیری در مورد نحوه پاسخ دادن، به فکر کردن ادامه میدهند.
دلیل پنهان آن این است که آنها سعی میکنند نتیجه را کنترل کنند، نه فقط تصمیم خود را.
من امروز میتوانم X را کنترل کنم، اما امروز نمیتوانم Y را کنترل کنم.
وقتی در یک بخش از زندگی خود با عدم قطعیت مواجه میشویم، هنوز باید در بخشهای دیگر نیز کارهایی انجام دهیم. این اغلب چیز بدی نیست. میتواند به ما کمک کند احساس ثبات و پایداری بیشتری داشته باشیم.
من میتوانم کنترل کنم که آیا امروز ملحفههایم را بشویم یا برای فرزندانم کتاب بخوانم، اما نمیتوانم کنترل کنم که نتایج آزمایش پزشکی من چه زمانی آماده میشود یا چه خواهد بود.
تقسیمبندی سالم به شما کمک میکند وقتی در یک یا چند بخش از زندگی خود استرس دارید، یک قدم به عقب بردارید و کاری سازنده انجام دهید.
من میتوانم انتخاب کنم که هیچ اشتباه جدیدی مرتکب نشوم، یا میتوانم انتخاب کنم که در اهدافم پیشرفت کنم، اما نمیتوانم هر دو را انتخاب کنم.
این گفتگوی درونی اذعان میکند که اشتباهات بخش اجتنابناپذیری از پیشرفت در اهداف پیچیده هستند. افراد بیش از حد متفکر اغلب از خود میپرسند که چگونه میتوانند بدون اشتباه کردن پیشرفت کنند. آنها تا زمانی که از پاسخ خود مطمئن نشوند، در انجام اقدام تردید میکنند. با این حال، این سوال کمی حواسپرتی ایجاد میکند.
نیازی نیست که بیش از حد در مورد چگونگی پیشرفت بدون اشتباه فکر کنید. این یک الزام نیست. اقداماتی که شامل اشتباهات میشوند، اغلب منجر به پیشرفت در اهداف ما میشوند.
بزرگترین دستاوردهای من شامل اشتباهات زیادی بودهاند. وقتی به بزرگترین دستاوردها و موفقیتهای خود، آنچه به دست آوردهایم، نگاه میکنیم، معمولاً میتوانیم ببینیم که در سفر به سوی موفقیت اشتباهات زیادی مرتکب شدهایم.
این گفتگوی درونی شما را تشویق میکند تا از دادههای خود استفاده کنید تا ببینید موفقیتهای آینده شما از همین الگو پیروی خواهند کرد. دستاوردهای بزرگ هرگز بدون اشتباه اتفاق نمیافتند. ما اشتباهات و لغزشهای زیادی مرتکب خواهیم شد. در طول مسیر رسیدن به کارهای مهم، کارهای زیادی وجود دارد که ما به طور غیربهینه انجام خواهیم داد. (بهینهسازی زودهنگام دلیل بزرگی است که چرا افراد بیش از حد فکر میکنند و یا متوقف میشوند یا عملکرد ضعیفی دارند.)
با دقت فکر کنید، مستقل عمل کنید
تفکر انتقادی یک قدرت است. اگر از قبل این قدرت را دارید، ممکن است فقط به کمی راهنمایی نیاز داشته باشید تا به شما کمک کند یاد بگیرید چگونه در موقعیتهای عدم قطعیت بهتر از آن استفاده کنید. این میتواند حتی اگر در حال حاضر با شک یا اضطراب دست و پنجه نرم میکنید، صادق باشد. در اینجا چند استراتژی برای کمک به شما در تغییر مسیر تمایل خود برای کنترل به سمت دیدن و استفاده از استقلال خود آورده شده است. ترفندهای کوچک تفکر میتواند به شما کمک کند تا از یک متفکر دقیق به یک بازیگر دقیق تبدیل شوید، کسی که تفکرش او را هدایت میکند اما او را به دام نمیاندازد یا محدود نمیکند.