هیپنوتیزم و ذهن ناخودآگاه
از نظر روانشناس، هیپنوتیزم را می توان به عنوان حالت تلقین پذیری بیش از حد توصیف کرد که در آن فرد به طور موقت از کنترل آگاهانه رفتار خود دست می کشد و در «سطح ناخودآگاه» پیشنهادات کسی که او را هیپنوتیزم کرده است، را می پذیرد. در حالی که ما امروزه نسبت به دوران مسمریسم اطلاعات زیادی درباره هیپنوتیزم درک کرده ایم، هنوز چیزهای زیادی در مورد حالت هیپنوتیزمی وجود دارد که یک راز باقی مانده است. برای مثال، میدانیم که در حالت هیپنوتیزم، فرد میتواند خاطراتی را از «ذهن ناخودآگاه» که مدتها فراموش شده است و در حالت هشیار یا بیداری به خاطر نمیآورد، بیاورد. این توسط پزشکان هیپنوتیزم «بازگشت سنی» نامیده می شود.
شواهد تجربی خوبی وجود دارد که نشان میدهد افراد بزرگسال بیست تا چهل ساله به طور متوسط تحت هیپنوتیزم میتوانند وقایع، نامها و مکانهایی را از دوران کودکیشان تا سن شش سالگی به یاد بیاورند که وقتی در حالت هیپنوتیزم نیستند، نمیتوانند آنها را به خاطر بیاورند. این سؤال که این خاطره قهقرایی تا چه حد می تواند تحت هیپنوتیزم به عقب برود، موضوعی بحث برانگیز است.
در حالی که یک فرد تحت هیپنوتیزم در یک حالت تلقین پذیری اغراق آمیز است، این به فردی محدود می شود که حالت خلسه را القا کرده است. برای القای این حالت هیپنوتیزمی نیازی به قدرت خاصی نیست. هر کسی می تواند بیاموزد که در هر سوژه ای که می خواهد یک حالت خلسه هیپنوتیزمی ایجاد کند. به طور کلی نمی توان فرد را برخلاف میل خود هیپنوتیزم کرد. با این حال، موارد استثنایی وجود دارد. مواردی وجود دارد که نشان می دهد علیرغم تمام تلاش ها برای مقاومت، افراد خاصی از طریق تلقین هیپنوتیزم به حالت خلسه می روند. این از ویژگی های حالت هیپنوتیزمی است که فرد هیپنوتیزم شده پیشنهاداتی را از هیپنوتیزم کننده می پذیرد تا بعداً در حالت بیداری یا هوشیاری انجام شود. چنین پیشنهادی، پیشنهاد پس از هیپنوتیزم نامیده می شود. ماهیت آن به خوبی در بخشی از اثر کلاسیک آلبرت مول، هیپنوتیزم توصیف شده است.
ما در اینجا یک سوژه هیپنوتیزم شده داریم که به او می گویم وقتی از خواب بیدار می شود باید گلدانی را از طاقچه بیرون بیاورد، آن را در پارچه ای بپیچد، روی مبل بگذارد و سه بار به آن تعظیم کند. تمام کارهایی که او انجام می دهد. وقتی دلایلش را پرسیدند، او پاسخ میدهد: «میدانی، وقتی از خواب بیدار شدم و گلدان را در آنجا دیدم، فکر کردم چون هوا نسبتاً سرد بود، بهتر است گلدان کمی گرم شود، وگرنه گیاه میمیرد. پس آن را در پارچه پیچیدم و بعد فکر کردم که چون مبل نزدیک آتش است گلدان را روی آن بگذارم و تعظیم کردم زیرا از خودم راضی بودم که چنین ایده روشنی داشتم.
جالب است بدانید که فرد هیپنوتیزم شده تمایل دارد دلیلی برای انجام عمل پیشنهادی ابداع کند. این گرایش به عقلانی شدن یک واقعیت مهم در طبیعت انسان است. این نوعی«تنظیم ناسازگاری شخصیت» است. این نشان می دهد که نگرش های ناخودآگاه می توانند بر افکار یا رفتار خودآگاه تأثیر بگذارند.