ویرگول
ورودثبت نام
سید مهدار بنی هاشمی
سید مهدار بنی هاشمی
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

در باب خودخواهی

خودخوهی
خودخوهی

بسم الله الرحم الرحیم. سلام . خوبین؟ راستش امروز می خواهم در مورد خودخواهی انسان برایتان بگویم. البته خودخواهی خوب داریم و خودخواهی بد. ولی در کل انسان موجودی ست خودخواه. در مورد دیگر موجودات اطلاعی ندارم ولی خودمان را می دانم. من می گویم انسان هر کاری می کند برای خودش است. برای خودخواهی خودش است. یک سود و منفعتی برای خودش دارد. مثلا من اگر به دوستم زنگ می زنم و حالش را می پرسم. چرا این کار را می کنم؟ چون هم او را خوشحال می کند و هم خودم انرژی می گیرم از صحبت کردن با او. من نیاز داشته ام با او حرف بزنم. باید خدا را شکر کنم که او بوده تا من بتوانم بهش زنگ بزنم و باهاش صحبت کنم. حال چه توقعی که او هم باید به من زنگ بزند؟ شاید او این نیاز را نداشته باشد. نیاز من مرا به این کار واداشته.

حال منی که این کار خودخواهانه را که انجام داده ام خودم را با مرام می خوانم. خب نوش جانم. ولی خب مرام شاخه های مختلف دارد. آن دوست عزیز شاید در زمینه ی دیگری با مرام باشد. تو درین زنگ زدن و یاد کردن مرام داری ولی دیگری اگر پول ازش بخواهی بلافاصله بهت می دهد و سوراخت نمی کند که پولش را پس بگیرد. اما خودت همچین آدمی نیستی. یعنی به کسی قرض بدهی دیوانه اش میکنی تا پولت را پس بدهد. لذا چه بهتر که بی توقع کاری را بکنیم و یادمان باشد که برای خودمان کرده ایم. حالا خیرش به دیگران هم رسیده. یعنی هم خودمان اول از همه خوشحال شده ایم هم طرف مقابل. این وسط اگر ثوابی در میان باشد بهمان می رسد. پس این گروکشی ها خودمان را اذیت می کند بیشتر.

ما دو نوع خودخواهی داریم یکی برای رضای خدا یکی برای رضای شیطان. کاری که برای رضای خدا انجام می دهیم برای این است که پروردگار ببیند و در نظرش به چشم بیاییم و بهمان ارتقا درجه ای بدهد. نگاهمان کند. دوست ترمان داشته باشد. در میان بندگانش سوگلی شویم. جز این است؟ اگر می دانستیم هیچ اتفاقی نمی افتد آیا آن کار را می کردیم؟ به نظر من که نه. ما همه دنبال صرفه ی کار هستیم. چه دنیوی باشد این سود چه اخروی.

حال نوع دیگر کار برای رضای نفس برای رضای شیطان برای رضای دیگران است. یعنی ما این کار را برای خودمان انجام می دهیم. برای نفسمان انجام می دهیم. برای سود بردن در دنیا انجام می دهیم. برای تحسین شدن توسط دیگران انجام می دهیم. سر این را کلاه میزاریم که فلان قدر پول بدست بیاوریم و روی هم بگذاریم. ممکن است سود دنیایش بهمان برسد ولی سود آخرت ندارد. مثلا فلانی به مستحق کمک می کند و به خود می بالد که من به مستحق کمک کرده ام. اما می بینی برای خودش بوده. یعنی این کار را کرده تا جلوی دیگران فخرفروشی کند. به چشم دیگران بیاید و برایشان عزت و احترام بیافریند. خب این دیگر برای رضای خدا نیست. خدا به نیت کارها آگاه است.

از آن طرف ما صله رحم می کنیم. برای رضای خدا. همچین علاقه ای هم نداریم. ولی چون خدا گفته مهم است و ثواب دارد انجام می دهیم. خب پس باز درین میان خودخواهی هست. درست است ما از پسر عمه زا و خاله پوری خوشمان نمی آید و داریم کار سختی را فقط به خاطر خدا انجام می دهیم. اما آیا واقعا اگر خدا وعده ی پاداش و ثواب و ارتقا درجه در مسیر رسیدن به کمال بهمان نمی داد باز هم اینکار را می کردیم؟ ما هر آنچه برای رضای خدا انجام می دهیم درست است شاید خودخواهی پنهان باشد ولی انگیزه مان پنهان است. یعنی وقتی صدقه ای می دهی حسابی خوشحال می شوی. ثواب هم که دارد. خدا هم که بهت نظر می کند. در مسیر رسیدن به کمال هم پیشرفت می کنی. و این اگر سود و فایده نیست پس چیست؟

سر فلانی را کلاه می گذاری ، به فلانی دروغ می گویی. کسی را ضایع می کنی. به امید منفعتی این کار را میکنی. میگویی پولدار می شوم. میگویی انتقام گرفته ام ، میگویی دیگران خندیدند و کیف میکنی ازین توجه دیگران ، این حس لذت دروغین باعث می شود این کار را بکنیم. خب این منفعتش است. ولی نه سودی برای دنیایت دارد. نه برای آخرتت. نه آرامش بهت می دهد و به کمال می رساندت. شیطان فقط ممکن است برایت دست بزند و بگوید آفرین دست من را هم از پشت بسته ای. شاگرد نمی خواهی؟

همه چیز برای خودخواهی خود ماست. منت سر کسی نگذاریم. برای حال خوب خودمان کاری را انجام بدهیم و حال دیگران را هم خوب کنیم. خب اینطور که باشد هم ما به خواسته مان رسیده ایم و هم دیگری خوشحال شده و هم خدا. و خدا این را دوست دارد. و همینکه ما خدا را در کارمان در نظر بگیرم میشود کاری برای رضای خدا. خدا هم توقع آنچنانی که از ما ندارد. می گوید همسرت را هم که میبوسی برای رضای من ببوس. حال این وسط به خدا چه می رسد. همینکه به یادش باشیم ، همینکه رابطه ی خوبی با همسرمان داشته باشیم. همین ها باعث رضایت خدا میشود.

حتی مادر و پدر هم برای خودخواهی خودشان به فرزندشان خیر می رسانند. شاید بگوییم نه. عشق خالص است. ولی خب عشق هم خودخواهی ست. من همیشه می گویم اگر من فلانی را دوست دارم برای خودم دوست دارم. این به خاطر خودخواهی خودم است. چون من نیاز دارم به دوست داشتن. من نیاز دارم به رفیق. من نیاز دارم به نگاه خداوند. پس بیاییم و طلبکار نباشیم از کسی. بیاییم و کارهایی را بکنیم که هم باعث برآورده شدن نیازهای خودمان شود و هم حال دیگری را خوب کند و خیرش برای آنها هم باشد.

#حال خوبتو با من تقسیم کن

25دی1401

خودخواهیرضای خدامقالهدلنوشتهحال خوبتو با من تقسیم کن
نویسنده ی رمانهای یک عاشقانه سریع و آتشین و پدر عشق بسوزد - شاعر مجموعه: قشنگترین منحنی سرخ دنیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید