سیال ذهن چه صیغه ایست؟ استغفرالله.. هیچ صیغه ای. چه حرف ها می گویید؟ تهش صیغه ی فعل ماضی یا مضارعی چیزی باشد. فقط می دانم وقتی یک صفحه ی خالی مگذاری جلوی رویت و شروع به نوشتن می کنی و تمام آن نوسانات و اختشاشات . افکار مطلاتم ذهنت را می ریزی روی کاغذ می گویند سیال ذهن.
حال دانشگاه که بودم یک درسی به نام سیالات و این ها داشتیم که مربوط به حرکت مایعات و اینطور چیزها بود. حال هر چه فکر می کنم درست یادم نمی آید چه بود؟ فقط یادم هست به زور درسش را پاس کرده ام. اما خب قطعا بعد از دقایقی یا فوقش یکی دو ساعت یا یکی دو روز همه اش را فراموش کردم. محفوضاتند دیگر.
حفظ کرده ایم. امتحان داده ایم. تمام. به کارشان نبرده ایم که. البته حافظه داریم تا حافظه. اما روال معمول بر این است که بعد از امتحان دانش آموزان عزیز سیفون ذهن خویش را کشیده و فضای ذهن خویش را از هر چیز زائد و نه چندان به درد بخور پاک می کنند. همین خود من پا به دانشگاه گذاشتم از کل دبیرستان چهار تا درس ادبیات را خوب یادم بود. آن هم در حد چند جمله مثل : شلخته درو کن چیزی هم گیر خوشه چین بیاید.
هواقعا عمرمان را پای چه گذاشتیم؟ درس و مدرسه باید کاربردی باشد. باید ارزش افزوده داشته باشد. باید نهادینه شود. باید تبدیل به چیزی مفید شود. سیال ذهن است دیگر. اصلا مگر من می دانستم می خواهم از چه بنویسم؟ مگر من کنترل دست هایم را داشتم. خودشان بر روی کیبرد جاری میشدند و من تنها خواننده ی این موج کلمات بودم. خوشمان آمد. جالب بود. تا سیال ذهن بعدی خدا یار و نگهدارتان باشد.