سید مهدار بنی هاشمی
سید مهدار بنی هاشمی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

معرفی کتاب "جنگل وارونه" اثری از جی.دی سلینجر+شرح حال

می بینید کار ما هم شده معرفی کتاب. کاری که درش اصلا مهارت ندارم. از آن همه داستان نویسی و روزنوشت کارمان به اینجا رسیده. البته خداروشکر که همین کار را هم میتوانم بکنم. شانه درد و این ها که تا حدودی بهتر شد درد دستانم هنگام کار با موبایل را دنبال کردم که کسی گفت به سندروم تونل کارپال مبتلا شده ای. و باید به دست هایت ورزش بدهی و مراقبشان باشی وگرنه مجبور به عملی. وگرنه دست هایت فلج میشود و این سندروم چیزی رایج بین مردم است. این را که گفتم مادرم گفت دست من هم همینجوری شده بود که عمل کردم و همچین فرقی نکرده. جایی دیگر گفتم که دوستی گفت پدرش دستش را عمل کرده و خوب شده. سریع عکس دست بخیه خورده اش را هم توی گروه ارسال کرد. خلاصه ترجیحم که بر این است که خودم را به دست تیغ جراح نسپارم. ولی خب ببینیم چه می شود و چه پیش می آید.

این کتاب را به خاطر این فقط خریدم که نوشته ی سلینجر بود. مثل داستان کوتاه می ماند. تعداد صفحاتش زیاد نیست. 82 صفحه. برنامه ی روزانه ی مطالعه م 40 صفحه در روز بیشتر نیست. ولی داستان را که شروع کردم و به نشانه ای که برای خودم گذاشته بودم که تا آنجا بیشتر نخوانم محل ندادم. دیدم حیف است. بگذار همه اش را بخوانم. پس تا آخر خواندمش. داستان نسبتا عاشقانه بود و من هم که جان می دهم برای خواندن داستان های عاشقانه و دیدن فیلم های رمانتیک. داستان دختری است و عشق دوران کودکی اش. یعنی داستان ازینجا شروع میشود که تولد 11 سالگی دختر است و او منتظر پسری ست که خیلی دوستش دارد. خبری از پسر نمی شود و به پیشنهاد بعضی از مهمان ها می روند تا ببینند پسر کجا مانده و او را به مهمانی بیاورند.

دختر و راننده ی خانوادگیشان می روند دم خانه ی پسر و مادر پسر را میبینند که چمدان به دست دارد از خانه شان بیرون می آید و دارد با صاحبخانه کل کل می کند. مادر پسر از کار بیکار شده و باید با پسر به جایی دیگر کوچ کنند عازم ایستگاه قطارند. دختر و راننده به پسر و مادرش می گویند بیایید برسانیمتان. خلاصه آنها را می رسانند و ادامه ی داستان زندگی دختر روایت میشود تا اینکه روزی با اسم پسر پای نوشته ای روبرو میشود و ادامه ی داستان.

ترجمه ی اثر را خیلی دوست نداشتم. کشش داستان خوب بود. بالاخره همینکه مرا مجبور کرد که یک روزه بخوانمش کم کاری نیست. شاید درست نفهمیده باشمش. و باید بروم چند تا نقدر در باره اش بخوانم. چون آثار سلینجر عمیق است و روانشناسانه. یعنی شخصیت های داستان هایش نیاز به بررسی دقیق دارند. پس یکی دوبار دیگر باید بخوانمش. در ضمن من فقط معرفی اش کردم اگر رفتید و خریدید و دوستش نداشتید به من ربطی ندارد. گفته باشم J))

کتابی که الان دارم میخوانم کتاب "دماغ" است که این را هم فکر کنم یک روزه تمام کنم و فردا معرفی اش کنم. ولی به نظرم کتاب جالبی آمده. تا ببینم چه میشود و چه پیش می آید.

سید مهدار بنی هاشمی

29مهر1402

معرفی کتابروزنوشتهسندروم تونل کارپالشرح حال
نویسنده ی رمانهای یک عاشقانه سریع و آتشین و پدر عشق بسوزد - شاعر مجموعه: قشنگترین منحنی سرخ دنیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید