هفته گذشته به سه تا جلسه مصاحبه دعوت شدم.
تجربههای جالب و جدیدی بودن ولی به واسطهی سوالاتی که پرسیدن سردرگمیهای جدیدی رو وارد زندگیم کردن. سوالاتی که تورو در نهایت به یه سوال اصلی میرسونه...
سوالی که بارها تو فیلمها و کارتونها دیدیم که شخصیت اصلی داستان بهش میرسه:
"من کیام؟"
و حتی یه قدم اونورتر از این سوال که:
"من از زندگیم چی میخوام؟"
.
درسته که تو کارتون از خودش میپرسه who are you ؟ ولی من همیشه تو دلم جواب دادم "نمیدونم".
این ندونستنه هم خوبه و هم بد!!
خوبه که نمیدونی پس میتونی بری، بگردی، کشف کنی و بده که نمیدونی چون تو یه سن و مرحلهای هستی که همه (حتی خودت از خودت) انتظار دارن که بدونی!
این مرحله دقیقا همون نقطه از زندگیته که نمیشه نسخه یکسانی رو برا همه بپیچی و تو باید انقدر با خودت زمان بگذرونی و خودت رو بشناسی که بتونی تشخیص بدی که این ندونستنه برا تو خوبه یا بد!
برای من؟
کم کم داشت بد و خسته کننده میشد که یهو یکی از اون سوالها منو به این سایت رسوند.
پس شروع میکنم به نوشتن در مورد رشتهام، چالشهاش و همهی چیزهایی که تو این چندوقت نمیدونستم با کی به اشتراکش بذارم...
(الان به انتها رسیدم باید کال تو اکشن بدم؟ :)) لطفا خودتون اگه چیزی خواستید بگید، مرسی)😅