تقریبا ۴ سال پیش، محمد زاهدی برای ارائه یک کارگاه آموزشی با موضوع MVP یا همان Minimum Viable Product از من خواست تا کمی در طراحی اسلایدها کمکش کنم. این همکاری مختصر باعث شد تا با هم به این نتیجه برسیم به جای کلمه MVP از اصطلاح "کمپ" که سرواژههای عبارت «کمینه محصول پذیرفتنی» است، استفاده کنیم. در این نوشته سعی میکنم دلایلم را برای این انتخاب توضیح دهم.
من حساسیت زیادی در تهیه اسلایدها به زبان فارسی دارم (کافیست اسلایدهایم را در حساب اسلایدشیرم ببنید). اگر خودم به عنوان مخاطب در یک ارائه غنی توسط یک ارائهدهنده مجرب شاهد اسلایدهای انگلیسی باشم، در سکوتی بغضآلود خودم را تصور میکنم که بعد از داغان کردن پروژکتور، پرده و میز تریبون، با تبری در دست و در هیبتی سینمایی روبروی ارائهدهنده و چشم در چشم او ایستادهام و خشم از چشمانم چنان فوران میکند که تو گویی خروش اهریمنی ضحاک از آتشفشان دماوند فعال شده است. تا انتهای ارائه این تصور سینمایی مرا رها نمیکند و بماند که پایان این فیلم هیچوقت باز نیست.
ارئهکننده فارسیزبان، در یک ارائه به زبان فارسی به یک مخاطب فارسیزبان اگر از اسلایدهای فارسی استفاده نکند جز موارد زیر دلیل دیگری ندارد: ۱. اسلایدها را از اینترنت دانلود کرده است ۲. قصد دارد مخاطب را با تمارض و شوعاف بفریبد. ۳. بلد نیست فونتهای فارسی را در پاورپوینت اصلاح کند.
اسلایدهای فارسیِ زیبا تلاشیست که ارائهدهنده برای نمایش احترام به مخاطب فارسیزبانش انجام داده است. من خودم هم سعی کردهام همیشه این احترام را در ارائههایم رعایت کنم. برای همین همیشه در تهیه اسلایدها تا جایی که امکان دارد از اصطلاحات فارسی به جای کلمات انگلیسی استفاده میکنم.
باور ندارم به هر ضرب و زوری باید از معادلهای فارسی استفاده کرد ولی از طرفی معتقدم نباید وا داد (مطلب «دست از ولنگاری زبانی بردارید» نوشته حسامالدین مطهری را مطالعه کنید). به عنوان سخنوران یک زبان زنده و پویا، باید همیشه با آغوش باز به استقبال کسانی رفت که سعی میکنند پیشنهادات کاربردی برای جایگزینی کلماتِ غریب بدهند. واژهها در هر زبان علاوه بر اینکه قراردادی برای ارتباطات جمعی هستند، هر یک دری به سوی افقهای زیبای اندیشه باز میکنند. از این رو معتقدم به جای ایراد گرفتن و نقد چنین تلاشهایی باید قضاوت را به خِرد عمومی داد تا در محک ِ کاربرد، اگر معادل درست انتخاب شده بود، خود به خود جایگاه خود را یافته و به بقا ادامه خواهد داد و اگر هم، معادل درستی نباشد قطعا به زودی شاهد فراموشی آن خواهیم بود.
مثالهای متعددی در این زمینه وجود دارد؛ از انتخاب بهجا و درستِ رایانه به جای کامپیوتر گرفته تا اصطلاحاتی مانند کارآغازیان به جای استارتاپ که آخرش هم نفهمیدیم شوخی بود یا جدی.
پویایی و چابکی مفاهیم حوزه استارتاپها در کنار لَختی و بورکراسی زمانبر مراجع مرتبطی مانند فرهنگستان زبان و ادب فارسی باعث شده کسانی دست به ترجمه و بومیسازی مفاهیم بزنند که دانش فنی بالا ولی اطلاعات زبانشناسی پایینی داشتند (این تلاش من هم مستثنی نیست). در نتیجه اکثر اصطلاحات جدید یا به همان صورت انگلیسی بیان میشوند و یا اینکه چندین معادل مختلف تنها برای یک اصطلاح بر سر زبانها افتاده است. آنچه در این شلوغی تولید (با طعم ترجمه) محتوی هیچ وقت به سرمنزل مقصود نمیرسد، تثبیت یک قرارداد جمعی برای جایگزینی واژههای تازهوارد است.
دغدغه من برای یافتن یک جایگزین مناسب برای MVP نه تنها دغدغه زبانشناختی (که تا حدی در موارد پیشیین شرح دادم) بلکه دغدغه زیباشناختی هم بود. قرار دادن حروف بزرگ MVP یا نوشتن آن با حروف فارسی به صورت «ام وی پی» در بین متون فارسی به خصوص در یک ارائه تخصصی بسیار زمخت و از جنبهی ایجاد ارتباطِ درست، ناکارآمد است.
ما برای انتخاب کمپ به جای MVP نوآوری خاصی نکردیم. مدتها بود از ترجمه کلمه به کلمه Minimum viable product در فارسی به صورت «کمینه محصول پذیرفتنی» استفاده میشد (اگر اشتباه نکنم اولین بار این ترجمه را از دوست عزیزم ناصر غانمزاده شنیدم ولی مطمئن نیستم که این ترجمه کار خودش است یا نه). ما حروف اول این سه کلمه را کنار هم گذاشتیم و بعد از کمی مکث آن را بلند خوانیدم: کمپ.
اول اینکه کمینه محصول پذیرفتنی گرچه ترجمه سختی برای بیان است ولی معنا را به درستی منتقل میکند. طبق گفته آقای اریک ریز از مولفان اصلی متدولوژی استارتاپ ناب در پست «کمینه محصول پذیرفتنی:یک راهنما»، کمینه محصول پذیرفتنی (یا همان MVP) محصولی است با حداقل ویژگیهای کافی که مشتری اولیه را راضی کرده و بازخور مناسبی برای توسعه محصول در آینده به دست میدهد.
A minimum viable product (MVP) is a product with just enough features to satisfy early customers, and to provide feedback for future product development.
دوم اینکه کمپ خود یک معنای از پیش پذیرفته دیگری هم دارد که ارتباط معنایی خوبی با مفهوم خود کمینهمحصولپذیرفتنی دارد. کمپ (اصطلاح انگلیسی جا افتاده در فارسی) یعنی محل اتراق موقت که در یک سفر طولانی مدت استفاده میشود. دقیقا مثل کمینهمحصولپذیرفتنی که یک محصول (منزلگاه) موقت در مسیر بلند ساخت یک مدل کسبوکار برای استارتاپ است.
پنجم. کمی مکث کنید و با صدای بلند بگویید: کمپ
من در سالهای اخیر بازخورد خوبی از استفاده کمپ به جای MVP گرفتهام. در هر گفتگوی فنی معمولا بعد از توضیحی کوتاه مخاطبم هم ناخودآگاه سعی میکند از این اصطلاح استفاده کند و این تجربههای مکرر مرا به این نتیجه رسانده که اکنون میتوان با اطمینان بیشتری استفاده از کمپ به جای MVP را در اکوسیستم ترویج کرد.
اگر نقدی نسبت به این پیشنهاد من دارید بسیار خوشحال میشوم که در ذیل همین پست قید کنید و اگر با پیشنهاد من موافقید، کافیست در اولین فرصتی که خواستید از MVP استفاده کنید، کمی مکث کرده با معرفی کوتاه این واژه به مخاطب با صدای بلند و اعتماد به نفس، بگویید: کمپ