سلام میخوام براتون از یه مشکل بین ما ایرانیها صحبت کنم تا شاید دیگه این اشتباه رو مرتکب نشیم. ممکنه این لطیفه رو شنیده باشید:
یه بنده خدایی یه دکمه رو میبره خیاطی و میگه بی زحمت برام یه کت بندازید رو این. (هار هار هار هار!)
به نظر خیلی با عقل جور در نمیاد این کار، اما ما داریم توی زندگیمون این کار رو انجام میدیم! مثال بزنم براتون: بین برنامه نویس ها خیلی شایع هست که یهو شور استارتاپ میگیرن و پا میشن میرن گروهی یا تکی یه ایده رو پیدا یا طراحی میکنن و می زنن تو کار توسعه و پیاده سازیش. خیلیها هم پیاده سازیشون درسته و محصولشون آماده میشه اما چرا استارتاپ شکست میخوره؟ یا چرا بعد از توسعه محصول، توی بازار گم میشن؟ در کنار کلی دلیل اصلی و بزرگتر مثل بازار یابی، نیاز سنجی، شناخت بازار هدف و... یه دلیلی که وجود داره تک بعدی فکر کردن اونهاست. اونا فکر می کنن چون یه توانایی یا علم رو دارن حتما باید هرجا ازش استفاده شده باشه موفق باشن! داداش یه حساب کتاب کن ببین اوضاع چطوره؟! مگه می شه یه دکمه رو ببری خیاطی بگی روش کت بچسبون! یا یک پیچ چرخ رو ببری تعمیرگاه بگی برات یه ماشین بهش ببندن؟ منطقا نه!
خیلی از کارهای ما همیطور هستن، نه فقط در سطح فردی بلکه در سطح خانواده و اجتماع و دولت و حکومت. یه چیزی رو که بلدیم، اونقدر غرقش میشیم که کلا توی محیط ایزوله در نظرش میگیریم و فکر نمیکنیم که این توانایی توی هر محیط و شرایطی قرار بگیره کلی عوامل و فاکتور برای تاثیرگذاری روی اون وجود داره طوری که اون توانایی ما تبدیل به یک تیکه کوچیک از اون محیط میشه. مثل ریاضیات توی حسابداری؛ درسته که حسابدارها با اعداد و ضرب و تقسیم سر و کار دارن اما اگه یه ریاضیدان رو بگذاریم جای یک حسابدار باید موفق بشه؟ حسابداری اونقدر قوانین کار و مالیاتی و بانکی داره که ریاضیاتش اصلا به چشم نمیاد و همهش رو با یه نرم افزار میشه رد کرد رفت.
ما به این فکر نمیکنیم که باید مشکل رو پیدا کنیم و بعدش بریم سراغ راه حل، در واقع ما چون یک دریل توی دستمون داریم در به در دنبال سوراخ کردن در و دیواریم. میخوایم از راه حل به مشکل برسیم! به این فکر نمیکنیم که فناوری اطلاعات یک ابزاره و فقط یکی از راههای حل یک مشکل به حساب میاد نه تنها راه حل. مثلا اگه سیستم آموزشی دانشگاهها به همون فرم قدیمی(اعلام نمرات توی تابلو اعلانات و ثبت نمرات توی دفتر و...) جواب میداد و مشکلی به وجود نمیاورد چرا باید بریم این همه دردسر نرمافزار و سختافزار و امنیت و... رو تحمل کنیم سامانه بیاریم بالا که آخر سر همه دانشجوها زیر آب دانشگاه رو توی توئیتر بزنن! البته این حرفهای من به معنی این نیست که کلا بیخیال توانایی و داشتههامون بشیم، من فقط میخواستم کمک کنم به درست فکر کردن و درست تصمیم گرفتن؛ همین.
بیصبرانه منتظر نظرات و حرفهای شما عزیزان هستم، اگه راه حل یا تجربه باشه که عالیه:)