یک هفته ای میشه که در یک کلینیک پروتز مو مشغول به کار شدم و کارای رسانه شونو انجام میدم . سه روز در هفته میرم و حقوقش بد نیست . بالا شهره . داخل شریعتی و یک برج بلد که وقتی وارد محل کار میشم ویوی کامل بالا شهر تهران رو داره . دیروز روز سوم کاریمو گذروندم . کلینیک کار زیبایی آقایون انجام میده و من کنار میز منشی میشینم ولی دوتامون یک جا هستیم . تا دیروز کسی رو استخدام نکرده بود ولی دیروز یه نفر کنارم نشسته بود . یه دختر بود . تنها جایی که از تبعیض جنسیتی به شدت تعجب کردم همون دیروز بود .
کارمندایی که حتی اطراف میز ما هم پیداشون نمیشد یکی یکی اومدن ..
-خانوم قهوه . چایی میل دارید ؟
+بله لطفا یک چایی
-بله حتما
یکم بعد من رفتم خارج از برج که ناهار بگیرم . ناهار رو خوردم و برگشتم بالا و با صحنه ی عجیبی مواجه شدم . همه ی پسرا از غذا هایی که از خونه آورده بودن هر کدوم چند قاشق داخل بشقاب ریخته بودن و براش روی میز گذاشته بودن .
من چیکار میکردم ؟
حتی یک کلمه هم با دختر صحبت نکردم . هرچی ازم میپرسید بی حوصله جواب دادم . نه اینکه نقش بازی اصلا از این محیط ها و این جور آدما خوشم نمیاد اما خب کارمه دوسش دارم . ولی بخوام راستشو بگم حقوق خیلی به صرفه ای هم داره ولی سعی میکنم زیاد خودم رو وارد این حاشیه ها نکنم . اونجا من یه کارمندی ام که صبح سر تایم میام با کسی حرف نمیزنم کارمو درست و بی حاشیه انجام میدم و بگو بخندی با کسی ندارم و شب هم برمیگردم .
با یک مربی اسکیت شروع به کار کردم برای محتوای پیجش . اینطوریه که باید بعد از تموم شدن اون کلینیک سریع مترو سوار بشم و برم به سمت شهرک غرب . چقددر این شهرک زیباست . چقدر آدماش خوبن . چقدر زمستوناش قشنگه . این یکی کار حقوق زیادی نداره ولی فک کنم فقط به خاطر اینکه هفته ای دوبار بتونم بیام این سمت قبول کردم کار رو . دیشب هم اونجا بودم و کلی راجب محتوا صحبت کردیم و برگشت هم منو رسوند تا مترو صنعت .
بر حسب یک اتفاق کاملا تصادفی با یک پزشک دندان پزشک آشنا شدم . البته بهتره اینطوری بگم ک یک زن و شوهر دندان پزشک که دکتر وقتی توی مصاحبه ی اول که کاملا بر حسب یک تشابه اسمی بود من رو دید ازم و کارم خوشش اومد و خواست که همکاریمونو شروع کنیم و یک روز هم در هفته باید برم اون سمت برای فیلمبرداری . قسمت خوب ماجرا اینجاست که خود دکتر همه ی تجهیزات فیلمبرداری رو داره و فقط یک نفر باید میومد تا ازش استفاده کنه .
از اینکه به این شکل بهم اعتماد کردن خوشم میاد .
از اینکه سر خودم رو با چند تا کار گرم کردم خوشم میاد .
