ویرگول
ورودثبت نام
mahdif80
mahdif80
خواندن ۱ دقیقه·۱۰ ماه پیش

طلبه یا هنرمند؟

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه ...
از خوابگاهی آخر کوچه پس کوچه های تاریک و تنگ پشت حرم باهاتون حرف میزنم.
من بیکارم . یعنی بیکار شدم و این مدت یک ماه و نیم که به قم اومدم 6 رستوران کار کردم که از هر 6 تا در عرض یک هفته اخراج شدم به دلایل مختلف و بعضی هنوز دلیلش رو نمیدونم .
همچنان بیکارم . پس اندازم داره تموم میشه و تاریخ قرارداد خوابگاه نزدیکه . و همزمان باید درس بخونم.
میدونی امشب داشتم به چی فکر میکردم ؟ به اینکه اگه من در این شهر یک طلبه بودم چی میشد؟
و یهو جا خوردم ... واقعا اگه من به جای اینکه توی این شهر هنر بخونم درس دین و فقه میخوندم چی میشد ؟ هر شب ساعت 9 شب میخوابیدم و ساعت 3 صبح بیدار میشدم . نماز شب میخوندم . و بعد از اون نماز صبح . به نانوایی میرفتم و به حجره میرفتم صبحانه میخوردم و تا روشن شدم هوا به درس روز رسیدگی میکردم و راهی حرم میشدم برای شروع کلاس ... آخر ماه هم حقوق میگرفتم ...
ولی حالا یه هنرمندم .. یعنی درس هنر میخونم
خیلیاتون توی این مدت گفتین برگرد خونه . نمیارزه به این همه سختی ... ولی نمیتونم ... نمیتونم!!
من عاشق هنرم و عاشقانه میپرستمش ... و میخوام اگه قراره توی این زمستون توی سرمای خیابون کنار جدول یخ بزنم توی راه هنر باشه ...
من خیلی تنهام .
من زیاد گریه میکنم . جایی که کسی نتونه منو ببینه ... کسی نتونه صورت خیس منو ببینه
خیلی خستم . خسته از نگاه از بالا به پایین کارفرمای پر پول که به راحتی بهم توهین کرد و اخراجم کرد به جرم پسر بودن .




خیلی تنهام
خیلی


درسشبهنردینطلبه
دیشب دردامو ریختم تو دریا نهنگا خودکشی کردن...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید