mehdi gheybi
mehdi gheybi
خواندن ۸ دقیقه·۵ ماه پیش

مدیریت،زمانی که آینده مشخص نیست!

سال هاست در شرایط عدم قطعیت به سر می بریم. اما هرچه پیش تر می رویم اوضاع پیچیده تر می شود و عواملی چون بحران اقتصادی، راه افتادن هژمون های جدید و جنگ های مرتبط با آن، پاندمی های و بیماری های جدید، همه و همه در حال رقم زدن وضعیت سخت تری برای ما هستند. حفظ کسب و کار و ادامه حرکت در این شرایط امری محال به نظر می رسد اما هنوز زنده ایم و ادامه می دهیم و باید ادامه بدهیم

سال 2019 مقاله ای را در هارواردبیزینس با عنوان" مدیریت زمانی که آینده نامشخص است" از خانم "لیزا لای" خواندم که دوباره خواندن آن برایم لازم بود. ابتدا خواستم متن را تلخیص و به همراه نظر خودم بازنویسی کنم که نظرم عوض شد و به متن اصلی وفادار ماندم و به تغییر جزئی بسنده کردم. امیدوارم برای شما مفید فایده باشد و در انتها لینک اصلی مقاله را قرارداده ام برای آن ها که اصل متن را می خواهند.

مدیریت زمانی که آینده نامشخص است

یکی از معدود واقعیت های تجاری که همه در آن اتفاق نظر دارند اینست که؛ بدون استراتژی مشخص و قانع کننده ، تجارت شما شکست خواهد خورد. این مهم را بارها و بارها شنیده و یا خوانده اید.

با این حال ما بطور دائم خود را در موقعیت های مبهم استراتژیک می بینیم؛ زمانی که مشخص نیست که کجا می رویم یا چگونه به آنجا می رویم. اما به راستی چرا این اتفاق می افتد؟ در اولین جواب به این موارد می شود اشاره کرده؛ شرایط بازار به سرعت تغییر می کند، انتخاب برای مشتریان بیشتر از هر زمان دیگری است، منابع محدود هستند، مدیران درحال تغییرند و... که این لیست ادامه دارد و هر کس متناسب با تجربه و یافته های مدل کسب و کار خود برای آن پاسخ اولیه دارد اما در این شرایط پاسخ هرچه باشد؛ حفظ هماهنگی استراتژیک کل سازمان یک چالش کاملا متفاوت است.

وجود "عدم اطمینان استراتژیک" می تواند احساس در گل و لای فرو رفتن را ایجاد کند. حس نا امیدی، به تعویق افتادن تصمیمات، ترس، اقدامات متوقف شده و... که باعث می شود شما از هیئت مدیره، معاونین و حتی سهام داران خود و یا هر شخص دیگری که از شما سوالی در مسیر استراتژی شرکت بپرسد، فراری باشید.

در این شرایط که مسیر پیش رو مبهم است، شرکت ها اغلب بر اساس توانایی مدیرانشان موفق می شوند و یا شکست می خورند.

به صورت مشخص بهترین مدیران درصورتی که استراتژی شفاف نباشد، روش هایی برای اداره امور به صورت پایدار و واقع بینانه با فراهم آوری شرایطی به منظور برتری در بازار پیدا می کنند. پس توانایی مدیر در این شرایط سخت که مرتبط با توسعه فردی و آموخته هایش می باشد، بسیار حائز اهمیت است.

با این توضیح و در ادامه به معرفی سه کاری که شما را در موقعیت بهتری برای مدیریت ابهام استراتژیک قرار می دهد یعنی؛ اقدام عملی ، پرورش روحیه و استفاده از تخصص دیگران، می پردازیم؛

اقدام عملی کنید

درجا زدن و سکون باعث نابودی و فساد است. این را در آب های راکد بارها دیده اید. باید اقدام عملی انجام دهید باید حمله کنید و اگر اقدام عملی نکید کل سازمان شما از بین می رود. هر اقدامی موثر است، کوچک و بزرگ بودن آن مهم نیست، مهم اقدام عملی کردن است. انجام هر کاری در حمایت از موفقیت شرکت شما خواهد بود. زماین که اقدام می کندی مشکلات را می بینید و حالا دید کاملی برای رفع محدودیت ها و موانع دارید.

بازگشت به اصل سرویس

به اصول اولیه برگردید. سرویس اصلی که بر پایه آن شرکت را بنا کرده اید به مشتری تحویل دهید. باید روی آنچه می توانید کنترل کنید تمرکز داشته باشید. به طور حتم سازمان و تیم شما هر روز ارزش جدیدی ارائه می کنند اما سوال اینست که؛ امروز به چه مشتریانی خدمات می دهید؟ آنها از شما چه انتظاری دارند یا چه نیازی دارند؟ چگونه می توانید عملکرد بهتر، سریعتر یا هوشمندانه تری در پاسخ به نیاز مشتری فعلی داشته باشید؟ در راستای ارزش پیشنهادی، ماموریت و چشم انداز سازمان، تیم شما چگونه می تواند کمک کند؟ وقتی عدم اطمینان پیش می آید باید اول از همه سرویس خوب ارائه دهیم. با این اقدام شما شرکت را در بهترین موقعیت ممکن برای انتخاب های استراتژیک جدید قرار خواهید داد.

دومنظوره عمل کنید:

از استراتژی های کوتاه مدت استفاده کنید. زمانی که تیم بر ارائه ارزش اصلی متمرکز شد و شروع به کشف موارد ممکن در بین منابع کردید، وقت آن است که با مجموعه ای از اولویت های مجزا پیش بروید تا از بازار و رقابت در آن عقب نمانید. از روش‌های چابک الهام بگیرید و بازهای زمانی استراتژیک برای خود ایجاد کنید. چه پروژه‌هایی را می‌توان در 30، 60 یا 90 روز اجرا کرد که برای سازمان مفید باشد. هر کاری که برای بهبود قابلیت‌های شرکت و آمادگی تیم برای آینده انجام دهید، سرمایه‌گذاری عالی است. منتظر جواب نهایی استراتژی هم جهت با مسیر تعریف شده قبلی نباشید، تیم و شرکت را به جلو ببرید.

روحیه خود را افزایش دهید و به سمت افسردگی قدم برندارید؛

ابهام استراتژیک شما را از منطقه امن خارج می‌کند. وقتی ابهامی وجود ندارد می‌توانید بر اهداف مشخص تمرکز کنید و نتایج عالی بدست بیاورید اما زمانی که در ابهام استراتژی‌ هستید و آن ها مدام تغییر می‌کنند، احساس ناآرامی طبیعی است و این موضوع را در تیم خود نیز مشاهده خواهید کرد. در اینجا سه گام برای کمک به خود و تیم‌تان در مدیریت احساسات ناشی از ابهام استراتژیک آورده شده است:

  1. شناسایی احساسات: احساسات خود و تیم را شناسایی کنید و بپذیرید. بدترین حالت را در ذهن خود بازی کنید و بعد در بین نتایج به نتیجه محتمل تر بپردازید. احتمال اینکه واقعیت به اندازای که فکر می کنید و احساساتتان آن را افزایش می دهد بد نباشد. به خودتان قول بدهید که از پاسخ های استرسی، ناامید کننده و یا سایر رفتارهایی که شما را به سمت افسردگی پی می برد پرهیز کنید.
  2. برقراری ارتباط:ابهام استراتژیک می تواند باعث شود که مدیران کمتر با اعضای تیم ارتباط برقرار کنند. در این شرایط با خود می گویید که من پاسخی برای این ابهامات ندارم چرا منتظر نمانم تا اوضاع بهتر شود؟ این درحالی است که موقعیت‌های مبهم نیاز به برقراری ارتباط حتی بیشتر از حد معمول دارند. برای نشان دادن صلابت و روحیه بالا احساسات خود را به اشتراک بگذارید و احساسات تیم خود را به روش های سازنده بشنوید. اجازه دهید اعضای تیم بدانند که آنچه از اوضاع فعلی دریافته اند درست است و قابل مدیریت و مشکلی ندارد. اما با آنها در مورد تعهد خود به حفظ روحیه در این مواقع عدم اطمینان صحبت کنید. از آنها بخواهید که همین کار را انجام دهند و اگر ناامید یا نگران هستند به سراغ شما بیایند. حفظ گفتگوی باز تیم شما را درگیر و همسو نگه می دارد تا زمانی که یک جهت روشن ظاهر شود.

از تجربه و تخصص دیگران کمک بگیرید

یادتان باشد شما تنها فردی نیستید که در این شرایط گرفتار شده اید و شبکه ای از افراد را دارید که به احتمال زیاد با چالش های مشابهی روبرو شده اند و می توانید از تجربیات آنها استفاده کنید. در ادامه راهکارهای این بخش را باهم مرور کنیم؛

1. فکر کنید مدیری که شما خیلی آن را قبول دارید و به نوعی از آن الهام میگیرید در شرایط شما چه می کند؟ چگونه با ابهام یا وضعیت نوسان برخورد خواهد کرد؟ آیا رفتاری که شما پیش گرفته اید را تایید می کند؟ این تمرین می‌تواند به شما کمک کند تا آرام و از نظر احساسی پایدار بمانید، حالا از ابزار تفکر انتقادی استفاده کنید. به نقاط قوت آنها فکر کنید و برای خود مرور کنید.

2. مدیران مجموعه خود را درگیر کنید. مدیران اغلب بر این باورند که باید "قوی" باشند و برای نشان دادن اعتماد به نفس و شایستگی مدیریتی به تنهایی تلاش کنند، این درست نیست. قرار نیست به تنهایی همه بار را بردارید در این شرایط ممکن است که تصمیمات اشتباهی بگیرید. تماس بگیرید برای مشاوره و حمایت عاطفی که بسیار مفید است. در شرایط عادی اگر از دوستان تماس بگیرد از شما راهنمایی بخواهد، با خوشحالی حمایت می‌کنید و به عنوان یک همتا احساس ارزشمندی می‌کنید، شبکه شما نیز همین احساس را خواهد داشت. می خواهید شان خود را حفظ کنید؟ پس گفتگو را با" می خواهم از زاویه دید تو به موضوع نگاه کنم و از آن بهره ببرم" شروع کنید. نتیجه شگفت انگیز خواهد بود.

3. تجربه و نظر رهبران بین المللی را بخوانید و بشنوید. با استفاده از ابزار شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها و وب سایت ها به نظر و اندیشه آن ها دسترسی پیدا کنید و از آن بهره ببرید. هرچه درک بیشتری از نحوه تفکر آن ها در مورد چابکی استراتژیک، عدم قطعیت و تغییر رهبری داشته باشید، بهتر می توانید ابهامات را در شرکت خود بررسی کنید. درخشان‌ترین و الهام‌بخش‌ترین نظریه ها و تجربیات در دستان شما هستند؛ کتاب‌ها و مقالات، وبلاگ و وب سایت را بخوانید، به پادکست‌ها و مصاحبه‌ها گوش دهید، و ویدیوهای آموزنده، وبینارها و موارد دیگر را تماشا کنید تا به بینش خود عمق دهدی و تفکر خود را افزایش دهید و در این بین رویکردهای جدید مرتبط با موقعیت خاص خود را بیاموزید.


https://hbr.org/2019/01/managing-when-the-future-is-unclear?utm_medium=social&utm_campaign=hbr&utm_source=twitter&tpcc=orgsocial_edit

کسب کاربحران اقتصادیتفکر انتقادیاستراتژیاستارتاپ
عاشق انتقال تجربه ،توسعه و راه اندازی کسب و کار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید