تیم های استارتاپی زیادی به سراغم می آیند و همه با انرژی بسیار به دنبال راه اندازی موضوعی هستند که ماه ها و یا بیشتر برای آن زمان گذاشته اند و به مرحله اجرا رسیده اند. اما در این مسیر یکبار هم به صورت اصولی و درست اقدام به اعتبارسنجی محصول خود نکرده اند. موضوعی که اگر به آن پرداخته نشود باید میزان زیادی هزینه بپردازیم، هزینه های زمانی و ریالی که برای یک تیم جوان و عمدتا با پشتوانه مالی کم، بسیار گران تمام خواهد شد.
اما چطور می شود اعتبارسنجی انجام داد و بهترین نوع آن چگونه است. روش های زیادی برای اجرا وجود دارد اما مشخص آنست که تحقیق کاغذی خوب نیست، اعتبارسنجی کاغذی خوب نیست، طراحی سوال هایی که با بله و خیر مشخص شود خوب نیست و احتمالا از سم بدتر است. باید وقت گذاشت و نمونه ای از محصول را ساخت همان که mvp نامیده می شود. لمس محصول توسط کاربر بهترین بازخوردها را به شما خواهد داد. بازخوردهایی که همه هزینه های شما به لحاظ زمان و پول برای رسیدن به MVP را برای شما در ادامه راه ذخیره می کند. این نوع اعتبار سنجی است که شما را به تصمیم درست می رساند و شما را از مشکلی به نام "نابینایی" دور نگه می دارد.
به این روایت واقعی توجه کنید؛
قبل از نصب خودپرداز در شهر استنفورد، از مشتریان بانک پرسیده می شود که اگر دستگاه خودپرداز باشد که بتوانند با آن دریافت وجه و پرداخت وجه به شیوه مرسوم فعلی را انجام دهند آیا از آن استقبال می کنند؟ تعداد زیادی پاسخ منفی برای این موضوع عنوان شده است اما با این حال دستگاه تولید و تعبیه شده است و مردم استقبال خوبی کرده اند و امروزه جزیی است ضروریات روابط بانکی به شمار می آید.
خواندن این مثال به آن معناست که؛ اعتبارسنجی های شفاهی یا کاغذی با استاندارهای قدیمی و ابزارقدیمی تر، اطلاعات درستی را جمع آوری نمی کند و شما درنهایت با همان اطلاعات نادرست تصمیم نادرست تری می گیرید.
بهترین حالت آنست که اعتبارسنجی خود را واقعی برگزار کنید تا درنهایت بتوانید با دریافت بازخوردها درست تصمیم بگیرید.
#تجربه_ای_برای_رشد