کارآفرینا به دو دسته تقسیم میشن:
شاید بشه گفت جف بزوس جزء افرادیه که بجای خلق یک پارادایم جدید یا عرضه یک تکنولوژی جدید بیشتر دنبال ساختن یا نفوذ به بازار نو هست. به تعبیر دیگه بزوس از جمله افرادیه که از فرصت مارکت پول یا همون کشش بازار استفاده می کنه و مبتنی بر این رویکرد تکنولوژی های موجود را به خدمت می گیره.
اما الگوی رفتاری ایلان ماسک در حوزه کارآفرینی بخصوص در چند سال اخیر نشون میده که بیشتر به تکنولوژی پوش یا همون رانش تکنولوژی اعتقاد داره.
در مطلب قبلی [لینک مطلب] اشاره ای به دو پدیده کشش بازار و رانش تکنولوژی داشتم و اثر توامان این دو نیز گفته شد.
تجربه نشون میده اغلب پیروان رویکرد کشش بازار به موفقیت های چشم گیری دست یافتن و حتی خود ایلان ماسک هم وقتی Pay pal رو با تکنولوژی های موجود دنبال کرد به نتایج نسبتا مطلوبی نسبت به فعالیتهای امروزش دست یافته.
هر چند قضاوت در مورد پیروان رانش تکنولوژی نیازمند زمان بیشتری خواهد بود. چرا که طبق چرخه هایپ گارتنر، دوره خلق تا رایج شدن تکنولوژی از نظر زمانی جلوتر از دوره فراگیری در بازار هست. و در واقع همین موضوع باعث میشه پیروان رانش تکنولوژی با ریسک بیشتری دسته و پنجه نرم کنن و همیشه مترصد باشن که آیا به بازار خواهند رسید یا نه؟
از اینرو به دوستانی که قصد کارآفرینی در بازار ایران دارن، توصیه میشه که اگه شرایط تحمل ریسک بالا و همچنین حوصله انتظار قبل از بلوغ بازار رو ندارن، حتما سراغ مکتب اول (جف بزوس) برن و محصول یا بازاری رو انتخاب کنن که از نظر فناوری جزء موارد "خیلی پیچیده" نیست. به تعبیر دیگه تکنولوژی رو انتخاب کنن که مرحله "حباب" در چرخه هایپ گارتنر رو پشت سر گذاشته و الان در بازار فراگیر شده.
در غیر اینصورت یا باید سرمایه هنگفتی داشته باشی یا اینکه در کنار کارآفرینی یک پلن B برای درآمدزایی و امرارمعاش داشته باشی!
نظر شما چیه؟