ذهنهای انسانهای امروزی پرشده است از شادیهای لحظهای بهوسیلهی چیزی به نام تلفن همراه، تلفنی که ابتدا قرار بود فاصلههای دور را نزدیک کند و بهوسیلهی آن حرفهای خوبی به یکدیگر بزنیم و دوستیها را گسترش دهیم و در تنهاییها و مکانهای خطرناک صدایی باشد بلندتر از صدای فریاد زن و کمک خواستن.
اما اکنون تبدیل به وسیلهای شما که فاصلههای نزدیک را دور میکند ما را از اطرافیان خانواده جدا کرده و وارد دنیایی پر از حسادت و فخرفروشی و تبلیغات کاذب میکند و زمان استراحتی که تاکنون در جمع خانواده طی میشد اکنون با تلفن هوشمندی در گوشه از خانه دور از خانواده در شبکههای اجتماعی میگذرد طی میشود انسان امروزی با محتوای جذاب که توسط سلبریتیها در ویدیوهای کوتاهشده ساخته میشود بافرهنگی متفاوت از فرهنگ پیشینان خود مورد هجوم محتوای ترند شده واقع میشود و فرهنگ پیشین آن سرزمین را نابود میکند
آیا مشکل گذران زمان در شبکههای اجتماعی است؟ یا چیز دیگری است؟
شاید تعجب کنید اما مشکل وجود تلفن هوشمند و کامپیوتر همراهی است که در کسری از ثانیه با اتصال به اینترنت انبوهی از دادهها را پیرامون یک موضوع در اختیار شما قرار میدهد شاید در بسیاری از مواقع درصورتیکه اتصال به اینترنت دردسترس نباشد وسایل الکترونیکی مثل تلفن هوشمند و لپ تاپ کاربرد و جذابیتی ندارد
اطلاعت انبوهی که نه درحالحاضر و نه در آینده کاربردی برای ما ندارد حتی میتواند موجب ایجاد افکار خودکشی نیز گردد آهنگ ها و خورده ویدیوهایی که شاید لحظاتی پس از زمین گذاشتن تلفن همراه کوچکترین خاطرهای از آنها نداشته باشیم بااینحال چون برای لحظاتی ما را از محیط اطراف ناراحتکنندهی خود با واقعیتهای تلخوشیرین رها میکند و شادی لحظهای که به ذهن ما هجوم می آورد ما انسانها آن را کنار نمیگذاریم پس از گذشت زمان اندکی ان احساس شادی تبدیل به افسوس و ناراحتی واقعیت زندگی میشود هروئینی که ما ذهن خود را مسموم و معتاد آن کردهایم و از واقعیت فرار میکنیم بهزودی ما را نابود میکند
شاید اکنون و یا پیش از رسیدن به این خط فکر کردهاید که میتوانید با کنار گذاشتن چند شبکهی اجتماعی از این تله فرار کنید اما دوباره فکر کنید آیا امکانپذیر است؟
امروزه بسیاری از روزمره بانکی و غیربانکی ارتباطات کاری و حتی احساسی وابسته به همین تلفنهای هوشمند و شبکههای اجتماعی است بهطوریکه اولین کاری که شما زمانی که از خواب بیدار میشوید انجام میدهید چک کردن تلفن هوشمند است و آخرین کاری که میکنید هم همین است
خب چه چیزی را چک میکنید؟ ایمیلها ؟ شبکههای اجتماعی؟ کارهای فردا؟
شما حتی گاهی نیاز به دستشویی خود را نیز برای چک کردن تلفن هوشمندتان به تاخیر میاندازید واقعا چرا؟ غیر از این است که شما به آن معتاد شدهاید؟
بهانه می آورید کاریهایی که با تلفن هوشندتان انجام میدهید نیازکاریتان است و غیر از این نیست اما آیا واقعا غیر از این نیست؟ یعنی شما هرگز پس از چک کردن قرارهای کاری فردا سری هم به شبکههای اجتماعی نزدید و با اسکرول های پشتسرهم چشم های خود را خسته و زمان خود را هدر نمیدهید
راه حل چیست؟ یا بهتر بگویم راه حل پیشنهادی من چیست؟
خوب اگر تا به این جا همراه من ماندید در ادامهی نیز همراه من باشید (دنبال کنید)