mahdisaii
mahdisaii
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

درخت سبز درون من


در درون من یکی هی سقوط میکند

در درون من مجلسی‌ست، همگان میرقصند

در درون من کسی در انتظار است

در انتظار هیچ کسی که نمی‌داند کی از راه میرسد.

در درون من، من زندانیست

در درون من یکی مرده.

در درون من هر روز یکی متولد میشود

در درون من قبرستانیست

از من‌های پیشین

قبرهایی از زندگی‌های پیشین

که با من‎هایشان دفن شدند.

در قبرستان درون من

گاهی خشکیست

گاهی اندک باران اشکی میاید،

سیلی سرازیر میکند.

در قبرستان درون من درختی‌ است

که هر روز میوه میدهد

برای قبر های توخالی.

گاهی فکر میکنم ریشه هایش به بهشت میرسد

نمی‌دانم.

در درونم فقط همین یک درخت سبز را دارم

گاهی برای هم لیلی و مجنونیم

گاهی برایش شازده کوچولویِ سیاره‌ای دیگر میشوم

گاهی برایش قبری دیگر

گاهی هم تهدید تبر.


قبرستاندرخت سبزیهوییداستانروایت
What is Wrong with me?!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید