از بانوان کارآفرین بجنوردی آموختم که آموختن سن و سال نمیشناسد و تا زمانی که زندهایم باید چیزی یاد بگیریم. زنانی که محصولات چوبی دست ساخته برای تجهیزات آشپزخانه میسازند؛ از چرم و پارچه برای زنان و دختران شهر کیف تولید میکنند و یا قالی زیر پای همشهریانشان را با تار و پود نخهای رنگارنگ و نقشهای زیبا منقش میکنند، همه خدمت بزرگی به کشور کردهاند.
مردم کشور ما شایسته تولیدات هممیهنان ما هستند. وقتی کدبانویی در منزل میداند که بشقاب چوبی میوه او حاصل ساعتها دسترنج بانویی خلاق در کارگاهی نزدیک اوست لذت می برد و دوست ندارد با چیز دیگری جایگزینش کند.
هنگامی که مرد زحمتکشی قسمتی از حقوق ماهانهاش را صرف خریدن مانتویی زیبا میکند که نقشهای دوخته شده روی آن چشم همسرش را خیره میسازد، تبادل عشق و محبت صورت میگیرد و لحظه های زندگیشان را گرمتر میکند. همچنین خالق آن مانتو لذت خواهد برد و محصول خلاقانهاش -اگر حتی به قیمت واقعیاش به فروش نرسیده باشد- باز هم شاکر است که خداوند چنین فرصت دلانگیزی در اختیارش گذاشته است.
انرژی خلاقیت یکی از با ارزشترین منابعی است که در اختیار داریم و با آن میتوانیم راهحلهای نوآورانه برای پیچیدهترین مشکلات انسان پیدا کنیم.
من به عنوان مدرس خلاقیت سعی داشتم به این بانوان توانمند یادآوری کنم که چنانچه به ترسهایی غلبه کنند که خلاقیتشان را مسدود کرده است ،فرصتهای جدیدی برایشان پیش میآید و به جای فلج شدن در مقابل احتمال شکست،هر تجربهای را فرصت برای یادگیری ببینند.
مقاله "فرهنگ نوآوری" را مطالعه کنید.
از موانع خلاقیت برایشان گفتم. اگرچه میدانستم خودشان در کشاکش فعالیت اقتصادی به بعضی از این موانع برخورد کردهاند ولی شاید نتوانستهاند تشخیص دهند که این موانع میتواند ظرفیتهای خلاقیت شان را برای همیشه مسدود کند.
هدف من شناساندن راههای رشد دهنده خلاقیت بود که امیدوارم به این هدف رسیده باشم. چون زنان کشور من نیمی از توانایی خدادادی این کشورند که اگر مسیر صحیح را درست پیش روند کشور زودتر به قلههای پیشرفت خواهد رسید.
مقاله "کارخانه نوآوری" من را مطالعه کنید.
در این نشست که در یک روز پاییزی و در عمارت زیبای مفخم* به عنوان آثار باستانی شهر بجنورد تشکیل شده بود شاهد بقایای زن میانسالی بودم که متعلق به ۴۰۰۰ سال قبل در حوالی شهر سنخواست شهرستان جاجرم در گورستان آرمیده بود که طبق سنت رایج در آن دوره با زیورآلاتی همچون گردنبند سنگی، دستبند مفرغی، سنجاق سر و لباس دفن شده است و انواع ظروف سفالی هم در کنار او گذاشته شده بود.
تصور زنی با گردنبندی دستساز و دستبندی مفرغی با سنجاقی بر سر، مرا ناخودآگاه به این فکر انداخت که چهارهزارسال پیش هم زنانی در سرزمینم میزیستهاند که هنر و صنعت را در هم آمیخته و زیورآلاتی زیبا میآفریدهاند. امتداد این خودآگاهی یعنی مرز و بومی مملو از زنان و مردان توانمند که میتوانند نه تنها زندگی خودشان، که زندگی هممیهنانشان را زیباتر، راحتتر و شادتر کنند.
تجربه من از سفر به سرخس را در مقاله "سرخس گوگردی" مطالعه کنید.
عکسهایی از سفر بجنورد:
*عمارت مفخم بجنورد: بزرگترین و شاخصترین اثر معماری دورهی قاجار در دهه ی 1300 هجری قمری که همزمان با حکومت ناصرالدین شاه، به دستور یارمحمدخان شادلو معروف به سردار مفخم ساخته شد.